loading...
مبین - شهرک بهرام
علی م بازدید : 77 پنجشنبه 17 مرداد 1392 نظرات (2)

خداحافظ ماه خوب خدا ...

 

 

ماه مبارک رمضان که فرا می رسد انگار حال و هوای دلمان جور دیگری می شود .


وقتی می شنویم سی روز تمام بر سر سفره پروردگارمان میهمان هستیم و او که بزرگوار ترین است میزبان توست به خودت می بالی که سعادت داری بار دیگری برایش روزه بگیری، فارغ از حال و هوای مادیات دنیوی

و حالا که این ماه رو به پایان است

در همین آخرین ساعات باقی مانده این ماه خوب خدا


غم عجیبی بر قلب و روحت سایه افکنده



آری ماه رمضان، ماه میهمانی خدا دارد از شهر و دیار ما رخت بر می بندد و تا سالی دیگر باز نخواهد گشت




نمی دانی آیا توفیق بودن در این ایام را دوباره خواهی داشت یا نه؟!

نمی دانی

خوب اما می دانی که از فضایل این ماه آن طور که باید بهره نجسته ایی

و چه زود دیر می شود ...



درست همین لحظه است که حس می کنی حالت جور دیگری می شود

انگار رفتنش را با همه وجودت احساس می کنی




آری آخرین سحر ماه مبارک فرا رسیده

انگار همین دیروز بود که اومد و دلامون یه حال و هوای دیگه گرفت

انگار همین دیروز بود که همه نشسته بودیم سر سفره ای که کارت دعوتش رو کریمی برامون فرستاده بود که حواسش همیشه به ما هست

به مایی که اونقدر کوچیکیم و ناشکر که گاهی بزرگی های اونو با مخلوقاتش مقایسه می کنیم و به اشتباه در زمان سختی و مشکلات به جای

یاری جستن از او دست به دامن بنده و مخلوقش می شویم .





پرودگارا باز هم شرمسارم و باز هم به درگاه تو پناه آورده ام چرا که کسی را جز تو ندارم

نمی دانم چگونه می توانم با بار گناهانی که بر دوش می کشم باز هم تو را بخوانم و خواسته هایم را با تو در میان بگذارم...




آری این روزها تو را و بخشش تو را کم دارم

تو را که به فرشتگانت فرمان داده ای تا یک ماه تمام میزبانمان باشند و من و شاید هستند کسان دیگری چون من که راه را اشتباه رفته اند


و گاهی فراموش می کنیم که او، همانیست که از همه کس به ما نزدیک تر است.



آری معبود من آمده ام به یاد تو بخوانم،

آمده ام تا باورم کنی به عشق،

آمده ام چراکه تنها تو را دارم

و تنها از تو می خواهم




چون هنوز ایمان دارم با کوله باری از گناه تنها تویی که دستانم را در دست داری و چه آرامشی از این بالا تر

می خوانمت معبود من




پروردگارا مرا ببخش اگر امسال نتوانستم ماه میهمانی تو را آن طور که باید درک کنم

پروردگارا مرا ببخش اگر هنوز نیستم آن بنده ایی که باید باشم

 

 

خدایا ...


خدایا حرف هایم بسیار است که بیشترشان چیزی جز شرمندگی ام بر درگاه تو نیست

دلم بهانه می گیرد

آغوش همیشه باز تو را باز برای به تو پناه بردن بهانه گرفته است دلم

مرا بپذیر

مرا که با همه بدی هایم عاشقانه دوستت دارم بپذیر

می دانم ماه رمضان با همه خوبی هایش خواهد رفت اما تو که هستی


تو که از رگ گردن به من نزدیک تری همیشه هستی

همین جا، کنار من ...



پروردگارا توفیقمان ده تا بتوانیم عظمت میهمانی تو را دریابیم

چرا که هر روزش توشه ای بوده است برای فردایمان

پروردگارا توفیقمان ده تا از عیدی این روز بی نصیب نمانیم.

آمین
 آمین 

 

 

 

 

 

 

علی م بازدید : 77 پنجشنبه 17 مرداد 1392 نظرات (1)

آمريکا از افزايش تحريم‌ها چه مي‌خواهد؟


مجلس نمایندگان آمریکا تشدید تحریم‌های مختلف علیه ایران را به عنوان اقدامي جدي دنبال مي‌كند و اين در حالي است كه در پس اين اعمال تحريم‌ها ادعا مي‌كند به دنبال حل مسائل في‌مابين از طريق گفتگو است!!

مجلس نمایندگان آمریکا تشدید تحریم‌های آمریکا علیه ایران را که اقدامات جدی علیه صنعت نفت و سایر عرصه‌های اقتصادی در ایران از جمله عرصه معادن و صنعت اتومبیل‌سازی را هدف می‌گیرد، به تصویب رساند. تحریم‌های جدید علیه ایران با ٤٠٠ رای موافق و ٢٠ رای مخالف در مجلس نمایندگان به تصویب رسید اما این تحریم‌ها باید مورد تائید مجلس سنا قرار گرفته و از سوی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا به امضا برسد.

طرح مجلس نمایندگان آمریکا که در پاییز باید در سنا نیز تصویب شود و به امضای رئیس جمهور برسد، قرار است صادرات نفت ایران را که از ابتدای سال 2001 تا به امروز %60 کاهش داشته است، به صفر رساند. 

کشورهای چین، هند، ترکیه، کره جنوبی، ژاپن و تایوان (چین، کره جنوبی، هند و ترکیه) در صورت اجرایی شدن این مصوبه دیگر مستثنی از این تحریم‌ها نخواهند بود. ایالات متحده معتقد است صادرات نفت ایران را می‌توان با افزایش صادرات نفت لیبی و عربستان جایگزین کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آمریکا با تشدید تحریم‌های خود در نظر دارد خریداران نفت ایران که در گذشته واردات نفت خود از ایران را کاهش داده‌اند، مجبور کند خرید نفت از ایران را کاهش دهند تا بر اساس طرح کنگره این کشور، صادرات نفت ایران عملا از یک میلیون بشکه در روز به صفر کاهش پیدا کند و در نتيجه آن منابع ارزی ایران محدود شود.

*مقام معظم رهبري: هدف آمريكا از این تحریم‌ها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كند

تمامي اين دشمني‌ها در حالي ادامه مي‌يابد که اوباما در آغازين روزهاي رياست جمهوري اعلام کرد: دست خود را به سمت ايران دراز کرده است و مقام معظم رهبري نيز در آغازين روز سال 88 در اين خصوص مسايل را تبيين فرمودند.

ايشان با اشاره به سی سال تحریم ملت ایران، حمایت واشنگتن از تروریست‌های جنایتکاری که تعداد زیادی را در ایران ترور کرده‌اند، تشنج آفرینی در منطقه، حمایت بی قید و شرط از جنایتکاران صهیونیست و تهدید مکرر ایران به حمله نظامی را از جمله نشانه‌های خصومت بی‌ وقفه امریکا با ملت ایران دانستند و افزودند: مسئولان آمریکایی در سی سال گدشته بارها و بارها به ملت و مسئولان ایرانی اهانت کرده‌اند و حتی برخی از آنها خواستار ریشه‌کن‌کردن این ملت بزرگ و با شرافت شده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به روی‌کار‌آمدن رئیس جمهور و دولت جدید در آمریکا افزودند: آنها می‌گویند بسوی ایران دست دراز کرده‌ایم و ما می‌گوییم اگر امریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد، این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد. 

 

 

 

 

ايشان همچنين در بیانات خود در اولین روز سال ۱۳۹۲ در حرم مطهر رضوی مجددا به پنجه چدني زير دستکش مخملي سياست‌مداران آمريکا اشاره کرده به تبيين علت اعمال تحريم‌ها پرداختند.

".... از اول سال 91 آمریكائی‌ها برنامه‌های جدید خودشان را شروع كردند؛ با اینكه در زبان اظهار دوستی كردند، گاهی با ما اظهار دوستی كردند (در نامه و پیغام و امثال اینها) گاهی در رسانه‌ها با ملت ایران اظهار دوستی كردند، اما برخلاف این اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی كردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری كنند.

تحریم‌های شدیدی را از اوائل سال 91 گذاشتند، تحریم نفت، تحریم بانك و مبادلات بانكی و پولی بین جمهوری اسلامی و كشورهای دیگر، كارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند. اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائی‌ها دشمنی ميكنند، ميگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد مي‌ورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی مي‌كنند!

اين سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه مي‌دهند؛ همان پنجه‌ی چدنيِ زير دستكش مخملی.

من چند سال پيش اينجا در جوار بقعه‌ی ‌علی‌بن‌موسی‌الرضا (عليه السّلام) در همين سخنرانيِ اول فروردين گفتم مراقب باشيد اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای اين نباشد كه دستكش مخملی بر روی پنجه‌ی چدنی كشيديد و ميخواهيد تظاهر به دوستی كنيد، اما در باطن دشمنی مي‌كنيد.

آمريكائی‌ها برای متوقف كردن فروش نفت و انتقال پول ايران، مأمور ويژه فرستادند. از آمريكا افراد برجسته و خاصی را مأمور كردند كه با كشورها تماس بگيرند، به كشورها مسافرت كنند؛ حتّی با سران شركتها صحبت كنند برای اينكه ارتباطات و اتصالات اقتصادی مربوط به نفت را با جمهوری اسلامی پيگيری نكنند؛ آنها را مجازات كنند به خاطر اين كه با جمهوری اسلامی ارتباط مالی دارند، ارتباط پولی دارند، يا معامله در مورد نفت دارند؛ اين كار را از اول سال 91 و بخصوص از مرداد، با شدتِ تمام شروع كردند.

انتظار داشتند ايران در مقابل اين حركتِ برنامه‌ريزی شده كه با شدت دنبال هم ميكردند، دست از فعاليتهای رشديابنده‌ی علميِ خود بردارد و تسليم زورگوئی‌های آمريكا شود.

.... در زمینه‌ی سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریم‌ها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. در روز بیست و دوم بهمن، ملت ایران با حضور متراكم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی كه نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ابراز كردند، مشت محكمی بر دهان آنها زدند".

و اينک بعد از انتخاب "حجت‌اسلام و المسلمين دكتر روحاني" به عنوان رئيس جمهور ايران، مجددا ابراز تمايلات دولت‌مردان آمريکايي مبني بر حل و فصل مشکلات في‌مابين حداقل از نظر رسانه‌اي در صدر سياست‌گذاري خارجي اين کشور قرار گرفته‌است.

* اوباما و نياز به پيشبرد مسئله هسته‌اي ايران براي ثبت در کارنامه‌اش

با توجه به ناکامي‌هاي دولت اوباما، بيش از آنکه ايران به مذاکرات رو در رو با آمريکا نياز داشته باشد، ايالات متحده و شخص اوباما با هدف بهبود كارنامه عملكرد دولت ايالات متحده اين مسئله را دنبال مي‌کند به‌طوري که انديشمندان و صاحب نظران آمريکايي نيز به اين نياز اذعان دارند.

"پاتریک‌جی‌بوچانان" يكي از اين صاحب نظران است كه در مقاله‌ای در خصوص لزوم كسب موفقيتي خارجي در مذاكرات با ايران توسط "اوباما" مي‌نويسد: "ریچارد نیکسون" در دور دوم ریاست جمهوری خود، رسوایی واترگیت را داشت، اما نجات رژيم صهيونيستي در جنگ "یوم کیپور" را نیز در کارنامۀ خود ثبت کرد.

وي ادامه مي‌دهد: "رونالد ریگان" در دوره دوم ریاست جمهوری خود، ضدیت با ایران را در پیش‌گرفت، اما معاهده‌ای هم برای از بین بردن موشک‌های ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در اروپا، منعقد کرد، لحظۀ اشک ریختن پای دیوار برلین و برعهده‌گرفتن نقش رهبری در پایان دادن به جنگ سرد را نیز تجربه کرد.

 



جی‌بوچانان مي‌افزايد: "بیل کلینتون" در دوره دوم ریاست جمهوری خود، ماجرای رسوائی "مونیکا" را از سر گذراند، اما به معاهده صلح بین "ایهود باراک" و "یاسر عرفات" هم نزدیک شد . وي رسوایی دور دوم اوباما را در مقايسه با استعفای "نیکسون" و یا استیضاح "کلینتون" معتقد است، رسوايي ماجرای ادارۀ درآمد داخلی، بنغازی، استراق سمع از آسوشیتدپرس و فاکس نیوز از وزن پائینی برخوردار است.

وي همچنين تصريح مي‌کند: از آنجا که اوباما قرار نیست از یک مجلس جمهوری‌خواه در مورد موضوعاتی از قبیل اسلحه، عفو، تجارت و یا محرک دوم چیزی به چنگ آورد، پس باید مانند نیکسون، ریگان و کلینتون میراث خود را در سیاست خارجی جستجو کند.

جی‌بوچانان سراب صلح خاور میانه و فرصت مذاکره با ايران را دو فرصت مغتنم پیش روی اوباما مي‌داند و معتقد است: شرط لازم برای رسیدن به هر نوع توافق میان فلسطین و رژيم صهيونيستي، خروج "مهاجران" صهيونيست از کرانۀ غربی، تقسیم بیت المقدس، پذیرش رژيم صهيونيستي به عنوان یک "کشور یهودی" از سوی فلسطین و انکار "حق بازگشت" اعراب به سرزمین‌های اشغالی است.

وي با اشاره به مخالفت جدي "نتانیاهو" با خروج از غزه توسط آریل شارون و شناسايي بیت‌المقدس به عنوان پایتخت ابدی توسط وي، تصريح مي‌کند: وي خیال تقسیم کردن بیت‌المقدس و یا ریشه‌کن کردن مهاجران یهودی از کرانۀ غربی را درسر ندارد و اوباما نیز چندان نفوذی در کنگره و یا در پایتخت یعنی بیت‌المقدس و رژيم صهيونيستي ندارد که بتواند نتانیاهو را با زور به انجام کاری که نمی‌خواهد وادار کند.

جی‌بوچانان نتيجه مي‌گيرد: از این رو، میراث اوباما در مذاکرات صلح رژيم صهيونيستي و فلسطین یافت نشده و بنابر اين باید میراث خود را در وقایع پیش روی ایران جستجو کند یعنی مراسم تحلیف رئیس جمهوری که به زودی جانشین "محمود احمدی‌نژاد" می‌‍شود.

وي مي‌افزايد: اوباما می‌تواند، ائتلاف حزب جنگ و نتانیاهو را در هم بشکند. او باید در مراسم تحلیف "حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحانی" به وی تبریک بگوید، و برای مذاکرات مستقیم با تهران اعلام آمادگی کند و برای پیشبرد این مذاکرات، افراد امنیتی و زبده‌ای را منصوب کند که خواستار جنگ با ایران نباشند و در عین حال ایران مسلح به سلاح هسته‌ای را نیز به هیچ وجه مورد قبول ندانند.

جی‌بوچانان تاکيد مي‌کند: تاریخ اوباما را فرا می‌خواند و اوباما باید این فرصت را مغتنم بشمارد و این می‌تواند تاج زرین دور دوم ریاست جمهوری اوباما تلقی شود.

برخلاف تمام اين موارد كنگره طرح افزايش تحريم‌ها را تصويب كرد كه منتقدان با توجه به این که این طرح پيش از مراسم تحلیف رئیس‌جمهوري ایران تصويب شده، معتقدند: حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحانی فرصتی برای مصالحه‌ی احتمالی نخواهد داشت، بنابر اين تحریم‌های شدیدتر علیه ایران در بدترین زمان ممکن تصویب ‌شده است. اما با وجود نگرانی‌ها از این که طرح جدید مجلس نمایندگان آمریکا برای اعمال تحریم‌های شدیدتر علیه ایران، امیدها برای به دست‌آوردن دستاوردی دیپلماتیک در رابطه با ایران را نقش بر آب کند.

*چرا مجلس نمایندگان آمريکا تحريم‌هاي جديد را عليه ايران تصويب کرده است؟

تحریم‌های جدید علیه ایران که شدید‌ترین تحریم‌های وضع شده تاکنون نام گرفته، در حالی به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا رسید که شماری از رأی دهندگان به آن،‌‌ همان کسانی بودند که چندي پیش با امضای نامه‌ای، خواستار پیشبرد دیپلماسی با ایران شده بودند. مخالفان تشدید تحریم‌ها در کنگره آمریکا گفته اند تحریم‌های جدید درست زمانی که دکتر روحانی، به عنوان یک رئیس جمهور معتدل قدرت را در دست می‌گیرد اقدام مناسبی نیست.

"جان بوئنر"، رئیس جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا اما مي‌گويد: تحریم‌های جدید، با اثبات این حقیقت که ایران تهدیدی برای جهان بشمار می رود، قاطعانه برای پیشگیری این تهدید اقدام می‌کند.

وی در ادامه تاکید مي‌کند که ایران بطور مخفیانه تلاش دارد به اسلحه اتمی دست یابد و آمریکا باید در این مورد واکنش نشان دهد.

"نانسی پلوسی"، رئیس نمایندگان دمکرات مجلس نمایندگان نیز از تصویب تحریم‌های جدید حمایت کرده و مي‌گويد: ایران نیش تحریم‌های ما را احساس کرده و ما باید فشار بر این کشور را همچنان حفظ کنیم.

 

 



*نقش لابی صهیونیستی در تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران

نشریه آمریکایی "دیلی بیست" در مطلبی به بررسی تحریم‌های وضع شده جدید علیه ایران پرداخته و می‌نویسد: هرچند نمایندگان تندروی آمریکایی مدعی هستند از مردم ایران حمایت کرده و درصدد جلوگیری از جنگ با این کشور هستند، ‌در عمل کارهایی ‌می‌‌کنند که سبب بیشتر شدن احتمال رویارویی و جنگ می‌شود.

به نوشته این نشریه، سلسله اقدامات ضدایرانی اخیر در آمریکا (که نخست با بی‌اهمیت خواندن انتخابات ایران و زیر سؤال بردن رئیس جمهور منتخب این کشور آغاز شد و اکنون به وضع تحریم‌های جدید رسیده) حاصل تلاش‌های لابی صهیونیستی در آمریکا ("آیپک") بوده است. با حمایت آیپک، طرح تحریم‌های جدید توانسته بود پیش از انتخابات رياست جمهوري، ۳۷۶ امضا جمع آوری کند.

این در حالی است که شماری از این ۳۶۷ تن، از جمله ۱۳۱ نفری بودند که بعداً با فرستادن نامه‌ای برای اوباما، خواستار دیپلماسی و شکیبایی در قبال ایران شدند. اما آن نامه به هیچ جا نرسید. شانزده تن دیگر از نمایندگان نیز پیش از تصویب این تحریم‌ها، در نامه‌ای خواستار به تعویق افتادن طرح آن شده بودند، اما تلاش‌های آنان نیز نتوانست نتیجه‌ای را به دنبال داشته باشد.

دیلی بیست در بیان چرایی اشتباه بودن تحریم‌های جدید می‌نویسد: هر گونه توافقی نیازمند مصالحه از سوی هر دو طرف است و این طرح جدید، شانس اعتمادسازی در طرف ایرانی را کاهش‌داده و برای ایرانی‌ها ثابت می‌کند که هدف آمریکا، چیزی جز تغییر نظام در ایران نیست.

"گری سیک"، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا و کار‌شناس مسائل ایران می‌گوید: ایرانی‌ها دلایلی قوی برای عدم اعتماد به ما دارند. آنچه کنگره انجام می‌دهد، تصدیق این بی‌اعتمادی‌هاست.

"ارل بلومینور"‌ از نمایندگان مخالف این طرح نیز خطاب به همکارانش، تاکيد مي‌کند: اگر اندک روزنه‌ای برای توافق وجود دارد، با کارتان سبب ضعیف شدن موضع رئیس جمهور نشوید. انگشت در چشم مردم ایران نکنید.

"جیم مک درمونت"، از دیگر مخالفان این طرح مي‌گويد: من اینجا ایستاده‌ام و می‌پرسم: عجله برای چیست؟ برای نخستین بار پس از چندین سال، یک رئیس جمهور میانه رو در ایران سوگند یاد می‌کند. اگر نیاز باشد، می‌توانیم پس از بازگشت از تعطیلات به این موضوع بپردازیم . وی با اشاره به تجربه جنگ عراق‌ افزوده بود: ما این فیلم را قبلاً دیده‌ایم. صد‌ها هزار کودک عراقی به واسطه تحریم‌ها جان باختند. آیا چیزی تغییر کرد؟ نه. ما به جنگ آن‌ها رفتیم.

دیلی بیست در ادامه مطلب خود اشاره می‌کند که حامیان طرح تحریم‌های جدید، همگی به موضوع امنیت رژیم صهيونيستي به عنوان دلیل حمایت خود اشاره می‌کنند. نه تنها آیپک ‌‌مستقیم در این جریان دخیل بوده، بلکه شماری دیگر از سازمان‌های دست راستی طرفدار رژيم صهيونيستي، مانند "پروژه اسرائیل" و "بنیاد دفاع از دمکراسی‌ها" نیز همواره خواستار تشدید فشار‌ها بر ایران بوده و هیچ اشاره‌ای به احتمال پیشبرد روند دیپلماسی با ایران نداشته‌اند.

با این حال، به باور این نشریه، مهم‌ترین و فوری‌ترین اثر منفی تحریم‌های جدید، این است که امکان بازگشت ایران و آمریکا از راه پرخطر پیش روی را از میان برده و چشم انداز حل و فصل دیپلماتیک موضوع هسته‌ای ایران را مبهم‌تر از پیش می‌سازد.

*استقبال نتانیاهو از تحریم‌های جدید علیه ایران

"بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر رژيم صهيونيستي از تصویب تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران در کنگره استقبال کرده و مي‌گويد: این تصمیم پبام روشنی به حاکمان این کشور می‌دهد.

به گزارش روزنامه صهيونيستي "اورشلیم پست"، بنیامین نتانیاهو از تحریم‌های جدید ایالات متحده علیه ایران به شدت دفاع مي‌کند.

 

 



نتانیاهو تصویب این تحریم‌ها را نشانه آن مي‌داند که برخورد با ایران به خاطر انتخاب‌شدن حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحانی به ریاست جمهوری ملایم‌تر نخواهد شد در حالي که پیش از این وي بارها از جهانیان خواسته بود که به خاطر انتخاب یک فرد "میانه‌رو" در ایران فشار روی این کشور را کاهش ندهند.

وي تصريح مي‌کند: مجلس نمایندگان آمریکا، این پیغام روشن را به ایران فرستاده‌است که فشارهای بین‌المللی تا زمانی که ایران خود را ملزم به رعایت تعهدات بین‌المللی‌اش نداند و برنامه‌اش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای را ادامه بدهد، ادامه خواهد یافت. ما تنها بر اساس رفتارهای این کشور قضاوت می‌کنیم.

منابعی از دفتر نتانیاهو مي‌گويند: از دیدگاه آنها این تحریم‌ها به این دلیل مهم است که اولین اقدام بین‌المللی علیه برنامه هسته‌ای ایران بعد از انتخاب حجت‌الاسلام والمسلمين حسن روحانی است.

یکی از این منابع به این روزنامه مي‌گويد: این پیغامی به ایرانیان است مبنی بر اینکه برخورد با آنها ملایمتر نخواهد شد، سخنان و لبخندهایشان کافی نیست و اگر می‌خواهند تحریم‌ها افزایش نیابد، باید تغییرات محسوس در رفتارشان دیده شود و البته زمانشان برای این تغییرات محدود است. اقدام مجلس نمایندگان آمریکا را باید نوعی تجدید بیعت با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژيم صهيونيستي تلقی کرد. درواقع، از زمان پیروزی دکتر روحانی در انتخابات، بلندترین صدای حمله‌کننده به ایشان متعلق به این سیاست‌مدار راست‌گرای صهیونیست بوده است. این نتانیاهو بوده که ضمن به‌کار بردن الفاظ سخیف در خصوص منتخب ایرانیان، از غرب خواسته است که به‌خاطر روی کار آمدن او از فشارهایش بر ایران نکاهد.

*تحریم‌های جدید نشان داد چه کسی نمی‌خواهد مناقشه هسته‌ای حل شود

مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب تحریم‌های جدید و سخت علیه ایران در آستانه تنفیذ رئیس‌جمهور جدید ایران، تردیدهای موجود در خصوص نیت واشنگتن برای حل مناقشه هسته‌ای را تشدید کرد.

بر اساس افشاگری‌های "ادوارد اسنودن" در خصوص جاسوسی آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا از متحدین این کشور، آشکار شد، واشنگتن در مراودات بین‌المللی خود حتی در مواجهه با متحدانش نیز منطقی، صادقانه و معتمدانه عمل نمی‌کند، چه رسد در مواجهه با ایران که سال‌هاست در مخاصمه با ایالات متحده به‌سر می‌برد.

متاسفانه تنها چند روز پس از انتشار یادداشت مزبور، مجلس نمایندگان آمریکا با حدود 400 رای، تحریم‌های تندی را علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد که کاملا غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن را در حوزه مساله هسته‌ای اثبات کرد؛ هرچند که واشنگتن در مواجهه با ایران بارها این واقعیت را اثبات کرده است.

البته تصویب تحریم در کنگره آمریکا علیه ایران چیز عجیبی نیست و انواع و اقسام این تحریم‌ها که از سوی رئیس‌جمهور يازدهم «ظالمانه» خوانده شده‌اند، تاکنون به تصویب رسیده‌اند اما تحریم‌های اخیر دو خصوصیت ویژه دارند: اولا، به ظاهر تندتر از تحریم‌های قبلی به‌نظر می‌رسند و ثانیا، اندک‌زمانی قبل از تحویل دولت به رئیس‌جمهور جدید به‌تصویب رسیده‌اند.

در همین‌جا تذکار این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که تصویب تحریم‌های مزبور در مجلس نمایندگان، به‌معنای اجرایی شدن آنها از همین لحظه نیست بلکه باید به تصویب سنا و نهایتا توشیح باراک اوباما، رئیس‌جمهور این کشور نیز برسند.

اما تجربه ثابت کرده‌است که عموما تحریم‌های مصوب مجلس نمایندگان، بقیه مسیر قانون‌گذاری را نیز به‌راحتی طی کرده و نه سنای تحت تسلط دموکرات‌ها و نه رئیس‌جمهور دموکرات ایالات متحده، مانعی در برابر این رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه ایجاد نمی‌کنند.


به‌عبارت دیگر، تدبیر بنیان‌گذاران دولت آمریکا برای محدودسازي قوا و کنترل به وسیله یکدیگر، وقتی به مساله تحریم‌های ایران می‌رسد تقریبا هرگز با موفقیت مواجه نشده است. در شرایطی که اول فروردین سال جاری، رهبر انقلاب اسلامی شرط تغییر در وضعیت موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا را «ترک اقدامات خصمانه از سوی آمریکایی‌ها» بیان فرمودند، هیچ تردیدی نیست که اقدام اخیر مجلس نمایندگان آمریکا نه‌تنها نشانی از این اصل ندارد، بلکه کاملا در راستای ادامه و بلکه تشدید خصومت‌ها با ملت ایران است.

در حالی که اكثر رسانه‌ها و بسیاری از تحلیل‌گران آمریکایی، از انتخاب حجت‌الاسلام و المسلمین دكتر حسن روحانی به ریاست‌جمهوری ایران به‌عنوان فرصتی برای کاهش تنش‌ها بین دو کشور و بالاخص دست‌یابی به ‌توافق بر سر مساله هسته‌ای یاد می‌کردند، این اقدام مجلس نمایندگان آمریکا بیان‌گر آن است که تصمیم‌گیرندگان در واشنگتن علي‌رقم آنچه وانمود مي‌کنند، چندان علاقه‌اي به ترميم سوابق و بهبود روابط نداشته و زير اين دستکش مخملي چيزي جز دستي چدني وجود ندارد.

در نهایت، اقدام اخیر ایالات متحده نشان می‌دهد که طرفی که نمی‌خواهد مناقشه هسته‌ای با یک توافق مبتنی بر مذاکره به سرانجام برسد، نه ایران، بلکه ایالات متحده و لابی‌های قدرت‌مندی هستند که در این کشور، پشت پرده سیاست را شکل می‌دهند به‌طوري که "گنادی گاتیلف"، معاون وزیر امور خارجه روسیه در گفتگو با خبرگزاری "اینترفکس" مي‌گويد: هر گونه تحریم اضافی در واقع با هدف اعمال فشار اقتصادی به ایران صورت می‌گیرد، نه حل مشکل منع اشاعه.

* آيا ممکن است اوباما طرح کنگره را امضا نکند؟

این طرح قبل از اجرایی‌شدن باید در ماه سپتامبر در سنای آمریکا نیز تصویب شود و علاوه بر آن به امضای باراک اوباما، رییس‌جمهور آمریکا برسد و چنانچه دولت اوباما گفته مایل است به مذاکره با ایران ادامه دهد و اخیرا با کاهش تحریم‌های دارویی و پزشکی سیگنال مثبتی برای تهران فرستاده، اين احتمال بسيار ضعيف وجود دارد که اوباما شخصا با خودداري از امضاي مصوبه کنگره، افزايش تحريم‌ها را موقتا متوقف کند.

این احتمال وجود دارد که باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، امضای این تحریم‌ها را به نوعی گرو نگه داشته و در ادوار آتی مذاکرات ایران و غرب بر سر مساله هسته‌ای، عدم امضای آن را منوط به امتیاز‌دهی طرف ایرانی نماید. طبعا اوباما و دوستانش ثابت کرده‌اند که قابل اعتماد نیستند و حتما با گرفتن امتیاز باز به همین مسیر خصمانه ادامه دهند، چرا که توانسته اند از اين روش نتيجه بگيرند پس عاقلانه نيست که اين شيوه را عوض کنند.

اگر (تنها به‌عنوان یک احتمال) اوباما در چنین فکری باشد، قطعا منظور آنها این است که در عین گرفتن امتیاز، از تحریم‌های موجود چیزی نکاسته و مي‌خواهد در اصطلاح توپ را به زمين ايران انداخته و نگاه‌هاي جهاني را متوجه اقدام ايران ‌کند به‌طوري‌ که عملا اين مطلب را در اذهان جا بياندازد که نوبت ايران است تا با اقدامات خود اعتماد طرف غربي را به دست آورد.

هرچند اين مطلب بسيار بعيد به نظر مي‌رسد اما در صورت تعليق تشديد تحريم‌ها توسط اوباما، نه تنها امتيازي به ايران در جهت اعتمادسازي داده نشده بلکه حتي از فشارها نيز کاسته نشده و تنها از افزايش آن جلوگيري شده‌است.

 

 

 

 



در واقع بر اساس سياست کثيف "چماق و هويج" که همواره توسط سردمداران زياده‌خواه آمريکا پي گرفته مي‌شود، براي ترغيب طرف مقابل به استنکاف در برابر خواسته‌ها بايد مشوق‌هايي را (که همان نقش هويج را دارد) ارائه داد و در غير اين صورت براي تنبيه از مجازات‌هايي (که نقش چماق را ايفا مي‌کنند) استفاده کرد، اما اوباما با اين اقدام احتمالي به جاي ارائه هويج حتي حاضر نيست چماق کمتري بر سر ملت ايران بکوبد بلکه تنها حاضر است چماق‌کوبيدنش را افزايش ندهد و در قبال اين همه سخاوتمندي حتما انتظار تعطيلي کليه فعاليت‌هاي هسته‌اي و حتي مراکز تحقيقاتي را خواهد داشت.

در مجموع اقدام مجلس نمایندگان آمریکا و آنچه در افشاگری‌های اسنودن نمود پیدا کرد، به‌خوبی بیان‌گر آن است که آمریکا عرصه سیاست بین‌الملل را نه عرصه تعامل، بلکه عرصه مفهوم «واقع‌گرایانه سیاست – قدرت» می‌بیند. این مفهوم که ریشه‌های آن را باید در اندیشه‌های کسی چون "ماکیاولی" جستجو کرد، مذاکره را همان‌قدر ابزار قدرت می‌بیند که کشتار مردم بی‌گناه عراق و افغانستان را. بنابراین، بد نیست کسانی که بعضا برای مذاکره‌خواهی‌های ایالات متحده هورا می‌کشند، آن را در کنار شواهد دیگر تحلیل کرده و یادشان نرود که در سیاست – قدرت، اخلاقیات هیچ جایگاهی ندارند بلکه این ترک اخلاقیات دینی و عرفی است که ممدوح بوده و خيانت در مذاکرات و تعهدات يکي از اين ترک اخلاقيت ها است.

دولت آینده ایران در دیپلماسی خود نهایت تدبیر و حزم‌اندیشی را به‌کار خواهد برد اما شاید تذکار آن ضروری باشد که تا زمانی که تدابیری صحیح برای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت در یک برنامه مدون میان‌مدت اندیشیده نشود، تدابیر دیپلماتیک قادر نخواهند بود از حقوق ملت ایران در عرصه بین‌المللی دفاع کنند.

اگر عرصه بین‌المللی عرصه تقابل قدرت‌هاست و این قدرت‌ها هستند که جایگاه بازیگران را تعیین می‌کنند، پرواضح است که یک مولفه مهم در این میان قدرت اقتصادی است.

اما سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی خود در ارتباط با اين طرح گفت: "دولت اوباما به اعمال تحریم‌های همه جانبه علیه تهران متعهد است. نگرانی‌هایی درباره بخش‌های مشخص در مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران وجود دارد.

"ماری هارف" مي‌افزايد: دولت اوباما در حال حاضر در حال رایزنی در زمینه بررسی این طرح در کنگره آمریکاست.

وی ادامه داد: هر تحریمی باید به شیوه مسؤولانه‌ای عملی شود. کار با کنگره را برای مشخص کردن بهترین شیوه برای اعمال تحریم‌های بیشتر احتمالی علیه ایران ادامه می‌دهیم.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره آغاز به کار رئیس جمهور جديد ایران هم گفت: دولت آمریکا امیدوار است دکتر روحانی وارد مذاکرات هدفمند برای دست‌یابی به راه حل دیپلماتیک برای برنامه هسته ای ایران شود.

بنابر اين مي‌توان نتيجه گرفت طرح کنگره توسط اوباما حتما امضا مي‌شود زيرا مشکل اوباما اين نيست که چرا پيش از آغاز کار دولت جديد ايران اقدامي در جهت افزايش شکاف اعتماد ميان دو کشور انجام شده بلکه او تنها دغدغه مسئولانه افزوده‌شدن تحريم‌هايي را دارد که متعهد به اجراي آنها بوده و به چيزي جز رسيدن به هدف خود يعني تعطيلي برنامه هسته‌اي ايران نمي‌انديشد.

* آمريکا تحريم مي‌کند، چین و روسيه مخالفت

پس از این که مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریم‌های جدیدی را علیه صادرات نفتی ایران تصویب کرد، چین بار دیگر مخالفت خود را با اعمال تحریم‌های شدیدتر علیه ایران تکرار کرد.

وزارت امور خارجه چین در بیانیه‌ای که برای خبرگزاری رویترز فاکس کرد اعلام مي‌کند: چین از مدت‌ها پیش از یافتن راه‌حلی از طریق مذاکرات و گفت‌وگو حمایت کرده و با تحریم‌های یک‌جانبه از طرف یک کشور و بر مبنای قوانین داخلی‌اش مخالفت کرده است. به گزارش خبرگزاری رویترز این کشور بدون این که به جزییات اشاره کند، مي‌افزايد: چین به ویژه با تحریم‌هایی که به منافع یک کشور ثالث ضربه خواهد زد، مخالف است.

رویترز گزارش مي‌دهد: موفقیت هرگونه تشدیدی در تحریم‌ها به چین، مشتری اصلی نفت ایران بستگی خواهد داشت که بارها گفته است با تحریم‌های یک‌جانبه و خارج از چارچوب شورای امنیت سازمان ملل مخالف است.

بر اساس اين گزارش: چین همواره از حل مسالمت‌آمیز موضوع هسته‌ای ایران از طریق مذاکرات حمایت و با تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا در خارج از چارچوب سازمان ملل مخالفت کرده است.

 



رویترز ادامه مي‌دهد: روسیه نیز از تصویب تحریم‌های شدیدتر علیه نفت ایران در مجلس نمایندگان آمریکا انتقاد کرد و گفت که این اقدام کمکی به مذاکرات هسته‌ای نخواهد کرد و آن چه از طریق شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته کافی است.

*تهدیدات توخالی تحریم‌های آمریکا علیه ایران

به موجب طرح جديد گنگره آمريکا اعمال تحريم‌ها عليه ايران قرار است، دسترسی کشورمان به بازار جهانی برای صادرات نفتی‌ را محدود ‌ساخته و مشتریانی که به خرید نفت از ما ادامه دهند، تنبیه کند.

اما یک رسانه آمریکایی در مطلبی با اشاره به جنجالی که هنگام اعمال تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران بر پا می‌شود، از اجرایی نشدن اغلب این تحریم‌ها خبر مي‌دهد. پایگاه خبری "یو‌ اس نیوز "در مطلبی به بحث اعمال دور جدیدی از تحریم‌ها علیه ایران پرداخته و مي‌نويسد: همزمان با مطرح شدن موضوع دور مذاکرات جدید بر سر برنامه هسته‌ای ایران به دنبال برگزاری مراسم تحلیف حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحانی، مسئله تحریم‌های ایران، بار دیگر، در صدر دستورکار سیاست خارجی قرار گرفته است.

اين رسانه مي‌افزايد: برخی از کاهش تحریم‌ها برای نشان دادن حسن‌نیت سخن می‌گویند و بعضی دیگر از فشار مداوم، تا دشواری وضعیت بن‌بست‌ هسته‌ای را که رئيس جمهور جديد به میراث برده، به او نشان دهند.

در این مطلب با اشاره به اینکه تحریم‌های آمریکا علیه ایران ادامه می‌یابد،‌ آمده است: به‌رغم همه جنجال و هیاهویی که در پی اعمال هر دور از تحریم‌ها به پا می‌شود، موضوع اینجاست که بیشتر مقررات (مربوط به تحریم‌ها) هرگز به اجرا در نمی‌آیند. اغلب،‌ تنها مجازاتی که نقض‌کنندگان تحریم‌ها با آن روبرو می‌شوند، بالا رفتن خطر تجارت آنها در بازار است، یکی از این خطرات، هزینه‌های بی‌ثباتی بازار است که این امر، از احتمال اجرایی شدن تحریم‌ها ناشی می‌شود و در بعضی موارد، علت آن فشار برخی شرکت‌هایی است که به طور داوطلبانه با تحریم‌های آمریکا همراهی می‌کنند.

در ادامه این مطلب نوشته شده است: این‌ها خطرات مهمی است که قدرت تغییر رفتارهای حقوقی را دارد. بنابراین مقامات دولت آمریکا از این خطرات به عنوان ابزار اقتصادی و دیپلماتیک برای متقاعد کردن شرکت‌ها برای خروج از ایران استفاده می‌کنند. در واقع، آنها این خطرات را به عنوان تهدید جلوه می‌دهند و سپس کنار می‌نشینند و امیدوارند شرکت‌ها به خاطر ترس یا احتیاط، از معامله با ایران خودداری کنند.

"یو ‌اس نیوز" مي‌نويسد: بعد از گذشت سال‌ها و مشخص شدن اینکه پیامدهای ضعیفی در انتظار شرکت‌های طرف معامله با ایران است و آنها مجازات نمی‌شوند،‌ شرکت‌های بین‌المللی اکنون متوجه شده‌اند که اراده سیاسی برای حمایت تحریم‌ها از طریق اعمال مجازات وجود ندارد.

 



به‌طوري که "اعزاز احمد چودری" سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان مي‌گويد: ما در پیام کتبی به آمریکا اعلام کرده‌ایم که تحت هیچ شرایطی پروژه واردات گاز از ایران را متوقف نمی‌کنیم.

اين در حالي است که برخي شايعات از توقف پروژه واردات گاز ايران توسط پاکستان خبر مي‌داد اما سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان با رد اين خبرها تصریح مي‌کند: این پروژه تحت تأثیر تحریم‌های آمریکا نیست.

چودری با رد شایعات مربوط به توقف فعالیت پروژه خط لوله گاز تاپی، تاکید مي‌کند، بدون تاثیر پذیری از آمریکا این پروژه همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. وی افزود: پاکستان با بحران کمبود انرژی مواجه است به همین علت پروژه خط لوله صلح از اهمیت زیادی برای این کشور برخوردار است.

در همین حال، "شاهد خاقان عباسی" وزیر انرژی پاکستان اظهار مي‌دارد: پاکستان مصمم است پروژه واردات گاز از ایران را تکمیل کند. وی تأکید مي‌کند: با اینکه اجرای پروژه خط لوله صلح به علت تحریم ایران با مشکلات و پیچیدگی‌های زیادی مواجه است اما در این زمینه با دولت جدید ایران مذاکره خواهیم کرد.

وزیر نفت پاکستان نيز با تاکید بر عزم دولت این کشور برای اجرای پروژه خط لوله انتقال گاز ایران مي‌گويد: ما در مورد این پروژه با کابینه جدید ایران برای تامین مالی کل پروژه گفتگو خواهیم کرد و این پروژه برای تامین تقاضای فزاینده پاکستان برای گاز ضروری است.

*هشدار دکتر روحاني: پاسخ مناسب تنها در ازاي زبان تکريم خواهد بود(نه تهديد)

اما حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحاني، يازدهمين رئيس جمهور ايران اسلامي در مراسم تحليف بسيار مناسب به اقدام اخير کنگره آمريکا در تصويب طرح افزايش تحريم‌ها پاسخ داد.

دکتر روحاني در مراسم تحليف گفت: دولت تلاش می‌کند در تعاملات بین‌المللی با ایجاد اعتماد متقابل بهتر و بیشتر با کشورهای منطقه و جهان، امنیت ملی و پیرامونی خود را گسترش دهد.

وي در ادامه شفافیت را کلید گشودن باب اعتماد دانست و تصريح کرد: شفافیتی که از آن سخن می‌گوییم نمیتواند یکطرفه و بدون سازوکارهای اجرایی و عملی در روابط دوجانبه و چندجانبه باشد. تنش زدایی، ایجاد اعتماد متقابل و تعامل سازنده مسیر حرکت ما را روشن خواهد کرد.

 



دکتر روحاني افزود: با صراحت می‌گویم ایران هیچگاه سر جنگ با دنیا نداشته و ما تمام تلاش‌های خود را معطوف به مخالفت با جنگ افروزان و جنگ طلبان خواهيم کرد. ایران بهای سنگینی برای استقلال خود پرداخت کرده و همچنان برای عزت و سربلندی خود ارزش زیاد قائل است.

رئيس جمهور مشارکت فعال مردم در انتخابات را علي‌رقم آنکه تحریم‌ها فشار اقتصادی زیادی به آنها وارد کرده، نشان‌دهنده هوشیاري آنها در حفاظت از منافع ملی خود دانست و تصريح کرد: ملتی که با برخورداری از انسجام ملی و مشارکت گسترده و در کمال آرامش و امنیت در انتخابات شرکت می‌کند نمی‌توان با تحریم به تسلیم واداشت و یا به جنگ تهدید کرد. بلکه تنها راه تعامل با ایران، گفتگو از جایگاه برابر، اعتمادسازی متقابل و احترام دوجانبه و کاستن از خصومت‌هاست.

حجه‌الاسلام و المسلمين حسن روحانی ادامه داد: بر این اساس متناسب با رفتار و برخورد طرف های مقابل،‌ در جهت بهبود و ارتقای روابط حرکت خواهیم کرد. به صراحت میگویم اگر پاسخ مناسب می‌خواهید، نه با زبان تحریم که با زبان تکریم با ایران سخن بگویید.

در پايان يادآوري اين نكته ضروري به نظر مي‌رسد كه دشمني آمريكا با ايران از پيروزي انقلاب اسلامي (بسيار پيش از آنكه ما به دنبال فن‌آوري هسته‌اي باشيم) و در نتيجه قطع‌شدن منافع نا مشروع اين دولت زياده‌طلب آغاز و تا به امروز ادامه داشته است؛ برنامه هسته‌اي ايران تنها بهانه‌اي است براي اعمال فشار و عناد ورزي آمريكا عليه ملت و دولت ايران به عنوان الگوي بيداري اسلامي و انساني در منطقه و جهان لذا آمريكا هرگز به دنبال حل مسئله‌اي خود‌ساخته نبوده بلكه ترجيح مي‌دهد همواره از اين طريق به ايران‌هراسي در سطح افكار جهاني دست بزند.

هيچ كس قادر نخواهد بود آمريكا را بيدار كند چرا كه در حقيقت خود را به خواب‌ زده است و تا خود نخواهد بيدار نخواهد شد و تنها زماني از اين تظاهر به خواب‌بودن دل خواهد كند كه متوجه شود ايران قدرتمندانه حق خود را در استفاده صلح‌آميز هسته‌اي پاس مي‌دارد و پافشاري آمريكا تنها بر هزينه‌هاي اين كشور خواهد افزود.

بنابر اين ايران با هوشياري و آگاهي كامل از اين مسئله از سويي نبايد فريب دستكش مخملي دستي كه از سوي آمريكا به طرفش دراز شده را بخورد و از سوي ديگر بايد با بهترين شيوه‌هاي ديپلماتيك توطئه‌هاي ايران‌هراسي غرب را خنثي كند كه اين مطلب نيازمند استقامت مردم و البته مسئولان نظام اسلامي است.

 

گزارش: محمد لطفي‌زاد         برگرفته از www.yjc.ir

 

علی م بازدید : 58 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

 

رهبر معظم انقلاب:

عقب‌ماندگی امت مسلمان ناشی از دوری از قرآن است


ضعف ما امت مسلمان، عقب‌ماندگى ما، كج‌رفتارى‌هاى ما، كج‌تابى‌هاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه‌ى اينها ناشى از دورى از قرآن است



.

انس با قرآن دلهاى ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد كرد. هرچه در دنياى اسلام كمبود هست، بر اثر دورى از معارف الهى و معارف قرآنى است. قرآن كتاب حكمت است، كتاب علم است، كتاب حيات است. حيات امتها و ملتها در آشنائى با معارف قرآن و عمل به مقتضاى اين معارف و عمل به احكام قرآنى است. انسانها اگر طالب عدالتند و از ظلم بيزارند، راه مبارزه‌ى با ظلم را بايد از قرآن فرا بگيرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسيله‌ى معرفت و آگاهى و علم ميخواهند زندگى را رونق ببخشند و راحت و رفاه را براى خودشان تأمين كنند، راهش به وسيله‌ى قرآن نشان داده مي‌شود. انسانها اگر در پى ارتباط با خداى متعال و صفاى معنوى و روحى و آشنائى با مقام قرب الهى هستند، راهش قرآن است.

 

ضعف ما امت مسلمان، عقب‌ماندگى ما، كج‌رفتارى‌هاى ما، كج‌تابى‌هاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه‌ى اينها ناشى از دورى از قرآن است. ملتهاى مسلمان بر اثر حاكميت طغيانگران و طاغوتها - كه قرآن مخاطبان خود را اين همه از طاغوتها برحذر داشته است -  خونشان مكيده شد؛ نه فقط خون اقتصادى‌شان، نه فقط منابع حياتى و معادن زيرزمينى و نفت و امثال اينها، بلكه روحيه‌ى ايستادگى‌شان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنيا هم از ملتهاى مسلمان گرفته شد. ملتهاى مسلمان به فرهنگ خودشان پشت كردند، فرهنگ ماديگرى را پذيرفتند. با اينكه بظاهر ما كلمه‌ى «لا اله الّا اللَّه» گفتيم، در طول زمان مسلمان بوديم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهاى ماها اثر كرد و ماها را از حقايق دور كرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنيوى‌مان را از دست داديم، بلكه اخلاق و معالم اخلاقى‌مان را هم از دست داديم. ما اگر دچار تنبلى هستيم، اگر دچار ضعف و سستى هستيم، اگر دلهاى ما با يكديگر مأنوس نيست، اگر در ميان ما بدخواهى وجود دارد، اينها از آثار فرهنگ تزريقاتىِ تحميلىِ ضد اسلامى و غير اسلامى است.

 

 نقش قرآن اين است كه ما را از لحاظ ماده و معنا اعتلاء ببخشد؛ و اين كار را قرآن مي‌كند. كسانى كه با تاريخ آشنا هستند، نمونه‌هايش را در تاريخ ديدند؛ و ما مردمِ اين زمان، در زمان خودمان داريم نمونه‌هايش را مشاهده مي‌كنيم. يك نمونه، همين شما ملت عزيز ايران هستيد. شما خيال نكنيد در دوران رژيم‌هاى طاغوتى - چه رژيم پهلوى، چه قبل از آنها رژيم قاجار - ملت ايران ذره‌اى اعتبار در محيط بين‌المللى داشت؛ نداشت. اين استعداد جوشان و متراكمى كه در ملت ما هست، مثل يك گنجينه‌ى فراموش شده‌اى، مثل گنجى در ويرانه‌اى مدفون شده بود؛ مگر به صورت تصادفى، يك فردى خودش را نشان بدهد، كه نشان نمي‌داد. اين همه جوان فعال و پرنشاط و مبتكر و علاقه‌مند به پيشرفت كشور كه امروز شما ملاحظه مي‌كنيد در عرصه‌هاى مختلف افتخار مى‌آفرينند، عزت مى‌آفرينند، نام نيك براى ملتشان درست مي‌كنند؛ خب، جوانها آن روز هم بودند، اما به خاطر غلبه‌ى طواغيت، اين حرفها ديگر نبود.

 

 به همين اندازه كه ما يك قدم به سمت قرآن، به سمت معارف قرآنى برداشتيم - كه آنچه كه ما به سمت قرآن حركت كرديم، واقعاً يك قدم هم بيشتر نيست - خداى متعال به ما عزت داده است، به ما حيات داده است، به ما آگاهى و بصيرت داده است، به ما قدرت و قوّت بخشيده است. ملت ما امروز يكى از زنده‌ترين و قوى‌ترين ملتهاى دنياست. استعداد متراكم و جوشان و آمادگى و مشاهده‌ى پى‌درپى پيشرفتها در عرصه‌هاى مختلف؛ امروز وضع كشور ما اينجورى است. ملتهاى ديگر هم ملت ما را تحسين مي‌كنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۱

 

 

علی م بازدید : 174 سه شنبه 08 مرداد 1392 نظرات (0)



 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
با توجه به آیات سوره قدر می‌توان به فضیلت‌های شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‏شود.
۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان می‏گردد.
۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل می‏گردند.

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج) می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور می‌توان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»

۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده می‌شود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»

۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
۴) برتر از هزار ماه: نزول همه‌ی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»

فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبی‌ها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شب‌زنده‌داری می‌کنیم، خداوند نام ما را در گروه نیک‌بختان ثبت می‌کند و آتش جهنم را بر ما حرام می‌سازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیک‌تر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعه‌ای است روشنی‌بخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزش‌های آن‌ها به صورت هدف‌هایی برای ما در می‌آیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدف‌های مطرح‌شده در دعاها گام برداریم.

علی م بازدید : 73 پنجشنبه 03 مرداد 1392 نظرات (0)



اعمال شب نوزدهم

اعمال مخصوصه اين شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چيز است :

اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ .

دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ .

سوّم بخواند دعاء يا ذَاالَّذى كانَ را كه در قسم چهارم گذشت .

چهارم بخواند:
اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ
خدايا قرار ده در آنچه حكم كرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى
وَفيما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَكيمِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَفِى الْقَضاَّءِ الَّذى لا
و در آنچه جدا كنى از فرمان حكيمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى كه برگشت و
يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ
تغيير و تبديلى ندارد كه نام مرا در زمره حاجيان خانه محترمت (كعبه ) بنويسى آنان كه حجشان
الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ
مقبول و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و كردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده
فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ عُمْرى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى
در آنچه مقدر فرموده اى كه عمر مرا طولانى كرده و روزيم را وسيع گردانى
وَتَفْعَلَ بى كَذا وَكَذا و به جاى اين كلمه حاجت خود را ذكر كند
و درباره ام چنين و چنان كنى


اعمال شب بيست و يكم

فضيلتش زيادتر از شب نوزدهم است و بايد اعمال آن شب را از غسل و احياء و زيارت و نماز هفت قُل هُوَالله و قرآن بر سر گرفتن و صد ركعت نماز و دعاى جوشن كبير و غيرها در اين شب به عمل آورد و در روايات تاكيد شده در غسل و احياء و جدّ و جهد در عبادت در اين شب و شب بيست و سيّم و آنكه شب قدر يكى از اين دو شب است و در چند روايت است كه از معصوم سؤال كردند كه معيّن فرماييد كه شب قدر كداميك از اين دو شب است تعيين نكردند بلكه فرمودند ما اَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فيما تَطْلُبُ يا آنكه فرمودند ما عَليْكَ اَنْ تَفعَلَ خيرا فى لَيلَتَيْنِ و نَحْوُ ذلِكَ وَقالَ شَيْخُنَا الصَّدُوق فيما اَمْلى عَلَى الْمَشايِخِ فى مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الاِْمامِيَّةِ وَ مَنْ اَحْيى هاتَيْنِ اللَّيْلَتَيْنِ بِمُذاكَرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ


اعمال دهه آخر ماه رمضان : و بالجمله از اين شب شروع كند به دعاهاى شبهاى دهه آخر كه از جمله اين دعا است كه شيخ كلينى در كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود مى گويى در دهه آخر ماه رمضان در هر شب :
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ اءنْ يَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ يَطْلُعَ
پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از اينكه ماه رمضان از من بگذرد يا سپيده امشب بر من
الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتى هذِهِ وَلَكَ قِبَلى ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنى عَلَيْهِ
طلوع كند و باز هم از من در پيش تو گناه يا چيزى كه پاداشش بد است مانده باشد كه بدان عذابم كنى
و كفعمى در حاشيه بلد الا مين نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرايض ‍ و نوافل مى خواند:
اَللّهُمَّ اَدِّعَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَاغْفِرْ لَنا
خدايا اداء كن از ما حق ايام گذشته ماه رمضان را و بيامرز
تَقْصيرَنا فيهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً وَلا تُؤ اخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلى اَنْفُسِنا
تقصير ما را در اين ماه و آن را پذيرفته از ما دريافت كن و مگير ما را به زياده رويهايى كه بر نفس خويش كرديم
وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومينَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومينَ
و قرارمان ده از رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان
و فرمود هر كه بگويد اين را بيامرزد حقّ تعالى تقصيرى كه از او سرزده درايّام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصى در بقيّه ماه .
و از جمله سيد بن طاوس در اقبال از ابن اَبى عُمَيْر از مُرازِم نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام در هر شب از دهه آخر مى خواند:
اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ
خدايا تو فرمودى در قرآنت
الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرْانُ هُدىً لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ
كه از آسمان نازل گشته ((ماه رمضانى كه قرآن در آن نازل گشته كه آن قرآن راهنماى مردم وحجتهايى است
مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما اَنْزَلْتَ فيهِ
از هدايت و تميز)) و بدين ترتيب حرمت ماه رمضان را با نازل فرمودن قرآن بزرگ كردى
مِنَ الْقُرانِ وَخَصَصْتَهُ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ
و به شب قدر مخصوصش داشتى و آن شب را بهتر از هزار ماه گرداندى
اَللّهُمَّ وَهذِهِ اَيّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ وَلَياليهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ
خدايا اين روزهاى ماه رمضان بود كه بر من گذشت و اين شبهاى آن است كه آن نيز
وَقَدْ صِرْتُ يا اِلهى مِنْهُ اِلى ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَاَحْصى لِعَدَدِهِ
گذشت و من اى معبودم از اين ماه به حالى درآمده ام كه تو خود بهتر از من مى دانى و شماره اش را
مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعينَ فَاَسْئَلُكَ بِما سَئَلَكَ بِهِ مَلاَّئِكَتُكَ الْمُقَرَّبُونَ
از همه مردم بهتر دارى پس از تو خواهم بدانچه فرشتگان مقربت
وَاَنْبِياَّؤُكَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُكَ الصّالِحُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
و پيامبران فرستاده ات و بندگان شايسته ات تو را بدان خواستند كه درود فرستى بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفُكَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ
و آل محمد و اينكه مرا از آتش دوزخ آزاد كنى و به رحمت خويش به بهشتم ببرى
وَاَنْ تَتَفَضَّلَ عَلىَّ بِعَفْوِكَ وَكَرَمِكَ وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبى وَتَسْتَجيبَ دُعاَّئى
و به عفو و بزرگوارى خويش بر من تفضل كنى و تقرب جويى مرا بپذيرى و دعايم را مستجاب گردانى
وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالاْمْنِ يَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ كُلِّ هَوْلٍ اَعْدَدْتَهُ لِيَومِ الْقِيامَةِ
و در آن روز ترس و وحشت با امان دادنم از هر هراسى كه براى روز قيامتم آماده كرده اى بر من منت نهى
اِلهى وَاَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَبِجَلالِكَ الْعَظيمِ اَنْ يَنْقَضِىَ اَيّامُ
خدايا پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به جلال و شوكت عظيمت كه بگذرد روزها
شَهْرِ رَمَضانَ وَلَياليهِ وَلَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤ اخِذُنى بِهِ اَوْ
و شبهاى ماه رمضان و از تو در نزد من گناه يا پاداش بدى باشد كه مرا بدان مؤ اخذه كنى يا
خَطَّيئَةٌ تُريدُ اَنْ تَقْتَصَّهَا مِنّى لَمْ تَغْفِرْها لى سَيِّدى سَيِّدى سَيِّدى
خطايى باشد كه بخواهى آن را از من تقاص كنى و نيامرزيده باشى اى آقاى من آقاى من آقاى من
اَسْئَلُكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِذْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِنْ كُنْتَ رَضيتَ عَنى فى
از تو خواهم اى كه معبودى جز تو نيست زيرا معبودى جز تو نيست كه اگر در اين ماه از من خوشنود گشته اى بر
هذَا الشَّهْرِ فَاْزدَدْ عَنّى رِضاً وَاِنْ لَمْ تَكُنْ رَضيتَ عَّنى فَمِنَ الاْنَ
خوشنودى خويش از من بيفزا و اگر هنوز خوشنود نشده اى از هم اكنون از من
فَارْضَ عَنّى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا اَللّهُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ يا مَنْ لَمْ يَلِدْ
خوشنود شو اى مهربانترين مهربانان اى خدا اى يكتا اى بى نياز اى كه فرزند ندارد
وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ و بسيار بگو: يا مُلَيِّنَ الْحَديدِ لِداوُدَ
و فرزند كسى نيست و براى او همتايى نباشد هيچكس * * * * اى نرم كننده آهن براى حضرت داود
عَلَيْهِ السَّلامُ يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالْكُرَبِ الْعِظامِ عَنْ اَيُّوبَ عَلَيْهِ
عليه السلام اى برطرف كننده گرفتارى و ناراحتى بزرگ از ايوب عليه
السَّلامُ اَىْ مُفَرِّجَ هَمِّ يَعْقُوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ اَىْ مُنَفِّسَ غَمِّ يُوسُفَ
السلام اى گشاينده اندوه يعقوب عليه السلام اى زداينده غم يوسف
عَلَيْهِ السَّلامُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ كَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ تُصَلِّىَ
عليه السلام درود فرست بر محمد و آل محمد بدانسان كه تو شايسته آنى كه درود فرستى
عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ و از
بر ايشان همگى و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى و انجام مده درباره ام آنچه من سزاوارم



دعاى شب بيست و يكم

و از جمله اين دعاها است كه در كافى مسندا و در مقنعه و مصباح مُرْسَلا نقل شده كه مى گوئى در ليله اولى يعنى در شب بيست ويكم :
يا مُولِجَ اللَّيْلِ فِى النَّهارِ وَمُولِجَ النَّهارِ
اى فروبرنده شب در روز و اى فروبرنده روز
فِى اللَّيْلِ وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجَ الْمَيِّتِ مِنْ الْحَىِّ يا
در شب و اى بيرون آورنده زنده از مرده و بيرون آورنده مرده از زنده اى
رازِقَ مَنْ يَشاَّءُ بِغَيْرِ حِسابٍ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا اَللّهُ يا رَحيمُ يا اَللّهُ
روزى دهنده هركه را خواهى بى حساب اى خدا، اى بخشاينده ، اى خدا اى مهربان اى خدا
يا اَللّهُ يا اَللّهُ لَكَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى وَالاْمْثالُ الْعُلْيا وَالْكِبْرِياَّءُ وَالاْ لاَّءُ
اى خدا... از آن تو است نامهاى نيكو و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو
اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ
خواهم درود فرستى بر محمد و آل محمد و نام مرا در اين
اللَّيْلَةِ فِى السُّعَداَّءِ وَرُوحى مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ
شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با شهداء مقرون سازى و احسان و نيكوكاريم را در بلندترين درجه
وَاِساَّئَتى مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لى يَقينَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِيماناً يُذْهِبُ
بهشت و گناهانم را آمرزيده كنى و به من يقينى عطا كنى كه هميشه با دلم همراه باشد و ايمانى به من بدهى
الشَّكَّ عَنّى وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى
كه شك و ترديد را از من دور سازد و بدانچه روزيم كرده اى خوشنودم سازى و بدهى به من در دنيا نعمت نيك و در
الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ
آخرت نعمت نيك و نگهدارى ما را از عذاب آتش سوزان و روزيم كنى در اين شب ذكر خود
وَشُكْرَكَ وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً
و سپاسگزاريت و اشتياق و بازگشت بسويت و توفيق براى انجام آنچه را موفق داشتى بدان محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ
و آل محمد را كه بر او و بر ايشان سلام باد

 

منبع:www.aviny.com 

علی م بازدید : 70 پنجشنبه 03 مرداد 1392 نظرات (0)

 

شب نوزدهم اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است كه در تمام سال شبى به خوبى و فضيلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدير امور سال مى شود و ملائكه و روح كه اعظم ملائكه است در آن شب به اذن پروردگار به زمين نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عليه السلام مشرّف مى شوند و آنچه براى هركس مقدّر شده است بر امام زمان عليه السلام عرض مى كنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است يكى آنكه در هر سه شب بايد كرد و ديگر آنكه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس ‍ آن چند چيز است :

اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده كه غسل اين شبها را مقارن غروب آفتاب كردن بهتر است كه نماز شام را باغسل بكند .

دوّم دو ركعت نماز است در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه توحيد بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ بگويد در روايت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله است كه از جاى خود برنخيزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بيامرزد ((الخبر))

سوّم قرآن مجيد را بگشايد و بگذارد در مقابل خود و بگويد:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ
خدايا از تو خواهم به حق كتاب
الْمُنْزَلِ وَما فيهِ وَفيهِ اسْمُكَ الاْكْبَرُ وَاَسْماَّؤُكَ الْحُسْنى وَما يُخافُ
فرستاده شده ات و آنچه در آنست كه در آن است نام بزرگت و نامهاى نيكويت و آنچه بدانها ترس
وَيُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقاَّئِكَ مِنَ النّارِ
و اميد شود كه قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ
پس هر حاجت كه دارد بخواهد .


چهارم آنكه مُصحَف شريف رابگيرد و بر سر بگذارد و بگويد :
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فيهِ وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ
خدايا به حق اين قرآن و بحق آنكس كه او را بدان فرستادى و بحق هر مؤ منى كه در اين قرآن مدحش كرده اى و بحقى كه تو بر ايشان
فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ پس ده مرتبه بگويد بِكَ يا اَللّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ
دارى زيرا كسى نيست كه حق تو را بهتر از خودت بشناسد* * * * * * * * بحق خودت اى خدا * * * * * * بحق محمدصلى الله عليه و آله
و ده مرتبه بِعَلي و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَيْنِ
* * * * بحق على عليه السلام * * * * بحق فاطمه سلام الله عليها * * * *بحق حسن عليه السلام * * * * بحق حسين عليه السلام
و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَيْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِي و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
* * * * بحق على بن الحسين عليه السلام * * * * بحق محمد بن على عليه السلام * * * * بحق جعفر بن محمدعليه السلام
و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه
* * * * * بحق موسى بن جعفرعليه السلام * * * * * * بحق على بن موسى عليه السلام * * * *
بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِي و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِي
بحق محمد بن على عليه السلام * * * * بحق على بن محمدعليه السلام * * * * بحق حسن بن على عليه السلام
و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ
* * * * به حق حضرت حجت عليه السلام
پس هر حاجت كه دارى طلب كن .

پنجم زيارت كند امام حسين عليه السلام را در خبر است كه چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى كند از بُطنان عرش كه حقّ تعالى آمرزيده هر كه را كه به زيارت قبر حُسين عليه السلام آمده .

ششم احيا بدارد اين شبها را همانا روايت شده هركه احيا كند شب قدر را گناهان او آمرزيده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگينى كوهها وكيل درياها باشد .

هفتم صد ركعت نماز كند كه فضيلت بسيار دارد و افضل آنست كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه توحيد بخواند هشتم بخواند:
اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا
خدايا من شام كردم در حالى كه بنده خوارى هستم كه مالك سود و زيانى براى خويش نيستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِكَ عَلى نَفْسى وَاَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ
از خويشتن پيش آمد ناگوارى را بازگردانم و اين مطلبى است كه من آن را بر خويش گواهى دهم و به ناتوانى
قُوَّتى وَقِلَّةِ حيلَتى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْجِزْ لى ما
خود و بيچارگيم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا كن برايم بدانچه
وَعَدْتَنى وَجَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ
بر من و همه مؤ منين و مؤ منات وعده فرمودى از آمرزش در اين شب
وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَيْتَنى فَاِنّى عَبْدُكَ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ الضَّعيفُ
و تمام كن بر من آنچه را به من دادى زيرا كه من بنده بينواى مستمند ناتوان تهيدست
الْفَقيرُ الْمَهينُ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِياً لِذِكْرِكَ فيما اَوْلَيْتَنى وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدايا قرار مده مرا فراموشكار از ياد خويش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از
لاِِحْسانِكَ فيما اَعْطَيْتَنى وَلا ايِساً مِنْ اِجابَتِكَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى
احسانت در آنچه به من عطا كردى و قرارم مده نااميد از اجابت خويش و اگرچه ديرزمانى طول كشد
فى سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِيَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى يا در آسايش در تندرستى يا گرفتارى در تنگدستى يا
نَعْماَّءَ اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاَّءِ
در نعمت براستى تو شنواى دعايى
و اين دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده كه در اين شبها مى خوانده در حال قيام و قعود و ركوع و سجود و علاّمه مجلسى (ره ) فرموده كه بهترين اعمال در اين شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنيا و آخرت خود و پدر و مادر و خويشان خود و برادران مؤ من زنده و مرده ايشان است و اَذْكار و صلوات بر محمد و آل محمدعَليهمُ السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روايات وارد شده است كه دعاء جوشن كبير را در اين سه شب بخوانند فقير گويد كه دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روايت شده كه خدمت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله عرض شد كه اگر من درك كنم شب قدر را چه از خداوند خودبخواهم فرمود عافيت را .

علی م بازدید : 70 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

متن سخنرانی حجةالاسلام محسن قرائتی

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»


1- وظيفه عالمان در برابر گناهان علني

يكي تظاهر به گناه كه آدم گناهش را علني انجام دهد. كثرت گناهكار، كه گناهكار خيلي است. سرعت در گناه، تنوع در گناه، اينها هيچ كدام دليل بر سكوت علما نيست. يك آيه در قرآن داريم مي‌فرمايد: «تَرى‏ كَثيراً مِنْهُم‏» (مائده/62)، «تَرى‏ كَثيراً مِنْهُم‏» مي‌بيني بسياري از مردم، كه چه مي‌كنند؟ «يُسارِعُونَ» سرعت مي‌كنند، «فِي الْإِثْم‏» يعني گناه. «فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان‏». بعد مي‌فرمايد: «لَوْ لَا يَنْهَئهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ» (مائده/63).

«تَرى‏» مي‌بيني، يعني چه؟ يعني تظاهر به گناه است. از كلمه‌ي «تَرى» معلوم مي‌شود تظاهر به گناه مي‌شود. چون اگر ظاهر نباشد كه آدم نمي‌بيند. به پيغمبر مي‌گويد: مي‌بيني. يعني مردم علني گناه مي‌كنند.‏ «كَثيراً» يعني جمعيتشان هم زياد است. تظاهر به گناه، جمعيت زياد! «يُسارِعُونَ» يعني سرعت در گناه! «فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان‏» اثم و عدوان هم يعني تنوع در گناه. از اين آيه چهار تا نكته در مي‌آيد. پيغمبر مي‌بيني. يعني چه؟ يعني گناه مخفي نيست، علني گناه مي‌كنند. كثير، خيلي‌ها گناه مي‌كنند. «يُسارِعُونَ» با سرعت هم گناه مي‌كنند. هم اثم، هم عدوان، يعني تنوع دارد. يعني اگر ديديد يك وقت گناه علني شد، جمعيتي شد، با سرعت شد، متنوع، انواع گناه‌ها شد، اما اينها هيچ كدام دليل نيست كه كار از كار گذشته، ما ديگر ساكت شويم. پشت سر اين مي‌گويد: «لَوْ لَا يَنْهَئهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ». چرا علما ساكت هستند؟ علما هم فقط آخوندها نيستند. معلم، رئيس آموزش و پرورش، استاد دانشگاه، چون گاهي وقت‌ها مي‌گوييم كه كار از كار گذشته و ديگر ما حريفش نمي‌شويم. يك قصه بگويم.

خدا لعنت كند رضاشاه را. آمد براي محو دين. حجاب و چادر را برداشت. عمامه‌ها را برداشت. مسجدها را تعطيل كرد. و يك قلدري بود براي محو دين. در همان زمان رضاشاه مؤسس حوزه‌ي علميه‌ي قم، استاد امام و مراجع، آمد حوزه‌ي علميه‌ي قم را تأسيس كرد. يك نفر گفت: آقا ببخشيد، شما خوابي يا بيدار! رضا شاه كل دين را برد، حالا شما اين وسط داري حوزه‌ي علميه درست مي‌كني؟ دلت خوش است! ديني نمانده كه شما عالم تربيت كني. نقل شد كه ايشان گفته بود كه امام حسين اگر يار مي‌داشت و نمي‌داشت چه فرقي مي‌كرد؟ اگر يار نمي‌داشت صبح عاشورا كشته مي‌شد. به خاطر يارانش ظهر كشته شد. يعني هنر ياران امام حسين اين بود كه چند ساعتي امام حسين را زنده نگه دارند. ولي در عين حال ما به ياران امام حسين مي‌گوييم: «السلام عليكم يا انصار دين الله، يا ليتني كنت معكم» كاش ما هم با شما بوديم! امام حسين كشته مي‌شود، يار نداشته باشد، صبح. يار داشته باشد، ظهر. ولي همين كه اينها تلاش كردند نصف روز اضافه نگه داشتند باز هم مي‌گوييم: درود بر شما! رضاشاه دين را مي‌برد. ما با حوزه‌ي علميه‌ي قم دو ساعت دين را نگه داريم باز اين دو ساعت غنيمت است. يكي از شاگردهايش امام شد كه امام آمد چه كرد. بنابراين معنايش اين نيست كه حالا كار از كار گذشته است.

2- وظيفه، به مقدار توان و امكان

آمد گفت: يا رسول الله! خيلي جمعيت زياد است. دشمن زياد است. فرمود: تو يكي را بكش. گفت: آقا خيلي هستند! گفت: ببين اگر جان داشتي، دومي را هم بكش. «مَا اسْتَطَعْتُم‏» (انفال/60) هرچه مي‌تواني. ما دو تا آيه در قرآن داريم، رأس آيه يكسان است، آخر آيه فرق مي‌كند. مي‌گويد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (بقره/286) اين را همه حفظ هستند. قرآن هم آياتش شانس دارد. بعضي از آياتش دارد. يك آيه داريم عين اين، مي‌گويد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (طلاق/7) اين را كسي حفظ نيست. يك آيه مي‌گويد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»، يك آيه مي‌گويد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها». فرق اين دو تا چيست؟ «وُسْعَها» يعني چقدر جان داري. «آتاها» يعني چقدر پول داري. ما به مقداري كه جان داريم و پول داريم مسؤول هستيم. وقتي جان نداريم و پول هم نداريم ديگر مسؤوليت نداريم.

تظاهر به گناه، جمعيت گناهكار، سرعت و شتاب در گناه، تنوع در گناه اينها هيچ كدام دليل بر اين نيست كه ما نهي از منكر نكنيم. من بايد خودم همين‌جا استغفار كنم. خدايا تو مي‌داني كه چه جاهايي ما سكوت كرديم. «لَوْ لَا يَنْهَئهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ» عالم رباني عالمي است كه فرياد بزند.

ما گاهي وقت‌ها نگاه‌هايمان فرق مي‌كند با اسلام. مثلاً مي‌گوييم: فلاني آدم بسيار خوبي است. نمي‌داني يك ملاي وارسته‌اي است، چيه، چيه... اصلاً امام عسگري فقيه را جور ديگر معنا مي‌كند. غير از اين كه ما مي‌گوييم: فلاني فقيه است و مجتهد. بنويسم. حديث عجيبي است. اصلاٌ معلوم مي‌شود بايد ديد ما فرق كند. امام عسگري مي‌فرمايد كه: «الفقيه» فقيه كيست؟ «الفقيه من» كسي است كه «استنقذ» استنقاذ يعني نجات بدهد، «استنقذ الناس» فقيه كسي است كه مردم را نجات بدهد. از چه كسي نجات بدهد؟ «من شر اعدائهم» از شر دشمنان. فقيه اين است. فقيه كسي است كه مردم را از شر دشمنان نجات بدهد. فقيه اين است. اگر يك كسي خيلي هم ملا است اما در جامعه هيچ نقشي ندارد، فقط ملاي خالي است، هيچ نقشي ندارد، امام عسگري به ايشان فقيه نمي‌گويد. ممكن است ما بگوييم: مجتهد است. امام عسگري فرمود: فقيه است كسي است مثل امام خميني. امام مردم را از شر آمريكا نجات داد. از شر شاه نجات داد. بنابراين انسان بايد آن مقداري كه توان دارد نهي از منكر كند.

3- نهي از منكر، وظيفه همه مردم

اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: نهي از منكر كنيد، روزي شما كم نمي‌شود. آخر گاهي وقت‌ها يك بازاري‌ مي‌گويد: من اگر خواسته باشم بگويم: خانم اين وضع شما اسلامي نيست. خودتان را اصلاح كنيد، درست كنيد. مشتري از دست من مي‌رود. مي‌رود يك مغازه‌ي ديگر. برود! اميرالمؤمنين فرمود: امر به معروف و نهي از منكر نه عمر كسي را كم مي‌كند و نه روزي كسي را قطع مي‌كند.

رضاشاه وقتي جنايت را شروع كرد، بسياري از افراد ديدند كه عجب، راستي راستي دارد دين از بين مي‌رود. هجرت كردند به نجف رفتند. چون خوب چادر را از سر مردم مي‌كشيد. از سر زن‌ها! اين آقا هم مي‌خواست خانمش چادري باشد، اصلاً از ايران رفت. به نجف رفت. در حوزه‌ي نجف، رفتند كربلا، رفتند نجف، اما بهلول، بالاي منبر رفت و به رضاشاه هم لعنت كرد و حرف‌هايش را هم زد و آنجا هم كشت و كشتار شد. بعد هم ايشان فراري شد و حتي سي سال در زندان افغانستان بود. سالم بود و برگشت و در انقلاب هم بود و خدمت امام هم رسيد و بالاخره حدود صد سال شايد هم بيشتر عمر كرد. تمام آنهايي كه براي جانشان رفتند. شصت سال، هفتاد سال، با كم و زيادش عمر كردند. اينكه مبارزه كرد سي سال هم بيشتر از آنها تقريباً عمر كرد. اين جمله‌ي اميرالمؤمنين است كه امر به معروف مرگ كسي را نزديك نمي‌كند. روزي كسي را قطع نمي‌كند.

بدتر از آلودگي گناه اين است كه آدم غرق در گناه شود. مي‌گويد: «في الاثم» اثم عرض كردم با «ث» يعني گناه. «في» يعني در، «في الاثم» يعني در گناه فرو رفته است. يكوقت انسان به گناه ماليده مي‌شود، مثل لباس‌هايي كه يك لك به آن مي‌افتد پاك مي‌شود. بعضي وقت‌ها چرك در لباس فرو مي‌رود و ديگر با هيچ شوينده‌اي پاك نمي‌شود. بدتر از گناه اين است كه انسان در گناه غرق شود. ولذا اگر يكوقتي هم يك خلافي سر زد سريع اين را، حتي رواياتي داريم تا چند ساعتي خدا به فرشته‌ها مي‌گويد: اين را ننويسيد. شايد تا چند ساعت ديگر از ما عذرخواهي كند. اگر ساعاتي گذشت و عذرخواهي نكرد آنوقت ثبت مي‌شود.

مسأله‌ي ديگر هر ابتكاري ارزش ندارد. بعضي‌ها در گناه مبتكر هستند. اصلاً دست به يك شيطنت‌هايي مي‌زنند كه به عقل شيطان هم نيامد.

يك بازاري داشتيم در كاشان، خدا بيامرزدش. مي‌گفت: خدايا تو شر مردم را از سر ما كم كن. با شيطان كنار مي‌آييم! مردم شيطنتشان ممكن است از شيطان بيشتر باشد. اين هم يك مسأله.

4- خطر گناهان كليدي

بعضي از گناهان گناه كليدي است. يعني يك گناه است، اما اين يك گناه مادر چند گناه است. مي‌گويند: يك روز شيطان با يك حرامزاده‌اي گفتند: برويد توليد گناه كنيم. شب بياييم ببينيم حرامزاده بهتر مي‌تواند توليد گناه كند يا شيطان؟ رفتند و شب كه آمدند گزارش بدهند گفتند: چه كردي؟ حرام زاده گفت: من 74 قلم توليد داشتم. چند نفر را وادار كردم فحش بدهند. چند نفر را وادار كردم كتك‌كاري كنند. چند نفر را وادار كردم غيبت كنند. 74 گناه توليد كردم. به شيطان گفت: تو چه كردي؟ شيطان گفت: ما امروز نتوانستيم توليد گناه كنيم. فقط يك زن و مرد را به هم رسانديم زنا شد. گفت: خاك تو سرت! من 74 تا توليد داشتم تو يكي؟ گفت: نه، من يك توليد داشتم، يك حرامزاده درست كنم، مثل تو! او خودش روزي 74 توليد دارد. (خنده حضار) يعني گاهي گناه، گناه كليدي است. يك گناه نيست، اين مادر چند گناه مي‌شود.

گناه ابتكاري؛ قرآن مي‌گويد: «ما سَبَقَكُمْ بِها» (اعراف/80) يك گناهي قوم لوط مي‌كردند كه مي‌گفت: اين گناه ابتكاري است. البته چون «في‏ ناديكُمُ الْمُنْكَر» (عنكبوت/29) در جلسه‌ي علني گناه مي‌كردند. و الا آن گناه ابتكاري نيست. ولي اينكه اين رقمي انجام بدهند.

نكته‌ي ديگر بعضي‌ها مي‌گويند: تو اين كار را بكن، خدا ارحم‌الراحمين است. سراغ دارم الآن مي‌دانم در ذهنم چه كسي است. يك كسي را مي‌خواستند وادار به گناهي كنند، جواني بود. گفت درست نيست، حرام است. گفت: ببين، هي نگو حرام است. خدا ارحم الراحمين است. با قلاب ارحم‌الراحميني اين را مي‌كشاندند. آمد به من گفت: خدا ارحم‌الراحمين است. شما گوش به حرف آخوندها نده هي مي‌گويند: جهنم! خدا ارحم‌الراحمين هم هست. كدام‌ها درست است؟ هردو هست. دعاي افتتاح است شبهاي ماه رمضان، مي‌گويد: «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ» (بحارالانوار/ج94/ص336) در يك موارد است، در يك مواردي «أَرْحَمُ الرَّاحِمِين‏» است. بنابراين مثل باقي آيات.

مثلاً قرآن مي‌گويد: خدا هركس را خواست هدايت مي‌كند. هركس را بخواهد گمراه مي‌كند. «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاء» (نحل/93) خدا هركس را بخواهد گمراه مي‌كند. درست است. «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ» يعني خدا گمراه مي‌كند هركسي را بخواهد. پس دست خودش است. مي‌گويد: نه، جاي ديگر قرآن مي‌گويد: «وَ ما يُضِلُّ بِهِ» گمراه نمي‌كند، «إِلاَّ الْفاسِقينَ» (بقره/26) خدا گمراه مي‌كند منتهي آن «مَنْ يَشاءُ» چه كسي است؟ فاسق است. يعني ما از خودمان فسق انجام مي‌دهيم، گناه مي‌كنيم. گناه كه كرديم، «يُضِلُّ». «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين‏».

«يَهْدي مَنْ يَشاء» خدا هدايت مي‌كند، منتهي جاي ديگر قرآن مي‌گويد: «يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ» (شوري/13)، «يَهْدي» منتهي «مَنْ يُنيبُ»، «يُضِلُّ» منتهي فاسقين. همه كار... عزت دست خداست، ذلت هم دست خداست. منتهي نوكش هم مربوط به خود ما است. «و من تواضع رفعه الله‏» (عدةالداعي/ص177) اگر تواضع كني خدا عزتت مي‌دهد. تكبر كني خدا ذليلت مي‌كند. يعني تواضع و تكبر دست من است. منتهي براساس تواضع خدا به من عزت مي‌دهد. براساس تكبر خدا من را ذليل مي‌كند. من فاسق مي‌شوم، خدا «يُضِلُّ». من «اَناب»، «يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ» يا «اَناب»؟ به نظرم «من يُنيبُ» است. «من يُنيبُ» است؟

ديگر چه؟ بعضي‌ها، اينها چيزهايي است كه در جامعه هست. مثلاً مي‌گويد: آقا به گردن من! به گردن من يعني چه؟ مگر خدا عادل نيست؟ ما مثلاً داريم آدم‌هايي كه وقتي نفرين مي‌كنند مي‌گويد: انشاءالله درد و بلايم به جان پدرت بيفتد. درد و بلايم به جان خواهرت بيفتد. درد و بلايم به جان مادرت بيفتد. مي‌گوييم: ببين، از چه كسي ناراحت شدي؟ از ايشان، خوب بگو: درد و بلايم به جان تو بيفتد. اگر من يك خلافي كردم شما از دست من عصباني شدي بايد بگويي: بلايم به جان تو بيفتد كه من ظالم هستم. چرا مي‌گويي؟ خدا لعنت كند پدرت را. ببينم از چه كسي خلاف ديدي؟ از من. چرا به پدرم لعنت مي‌كني؟ قرآن بخوانم. قرآن چند بار مي‌گويد: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/164) گناه كسي به گردن كسي ديگر نيست. اتفاقاً اين براي قرآن هم نيست. در كتاب ابراهيم و موسي و عيسي هم بوده. مي‌گويد: «صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏» (اعلي/19) آنجا مي‌گويد: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏». اگر از كسي ناراحت شديد چرا به پدرش فحش مي‌دهيد؟ مادر فلان، پدر فلان، ببينم پدر و مادرش چه گناهي كرده؟ يا مي‌گويي: آقا خلاف كن گناهش گردن من. مگر مي‌شود من خلاف كنم گناهم گردن شما باشد؟ اين هم يك نكته.

5- شيطان وسوسه مي‌كند، نه اجبار

مسأله‌ي ديگر اينكه گرچه شيطان وسوسه مي‌كند، اما اراده با انسان است. يك بحثي هست كه آيا ما مجبور هستيم. آخر بعضي‌ها مي‌گويند: ببين، خدا اينطور قرار داده. دست ما نيست. قرآن چه مي‌گويد؟ قرآن مي‌گويد كه: «يَكْسِبُونَ الْإِثْم‏» (انعام/120)، «يَكْسِبُونَ» همان كسب و كار است. «يَكْسِبُونَ» يعني سراغ گناه رفتي. يعني با دست خودت بودي. اجباري نيست. چهار تا دليل ما داريم براي اينكه ما آزاد هستيم. دليل عقلي نمي‌گويم. دليل قرآني هم نمي‌گويم. چون دليل عقلي كه براي فلاسفه است و دليل قرآني هم براي علما و من دليل خطري مي‌گويم. يعني دليلي را مي‌گويم كه يك بچه‌ي ده ساله بفهمد. چهار تا دليل فطري داريم كه انسان آزاد است.

1- انسان پشيمان مي‌شود يا نه؟ بگوييد... با هم بگوييد... بله. همين كه پشيمان مي‌شوي پيداست كه آزاد هستي. مي‌گوييد: چرا اين كار را كردم؟ آدم پشيمان مي‌گويد: چرا اين كار را كردم؟ يعني چه؟ يعني مي‌توانستم انجام ندهم. همين كه پشيمان مي‌شوي دليل بر اين است كه آزاد بودي. مي‌توانستي انجام بدهي. انجام ندهي. بعد مي‌گويي: چرا انجام دادم؟ پشيماني دليل بر اين است كه انسان آزاد است.

2- انسان از كسي تا حالا انتقاد مي‌كند يا نه؟ خوب بله، مي‌گوييم: چرا اين كار را كردي؟ اينكه انتقاد مي‌كني، چرا. يعني چه؟ يعني مي‌توانستي انجام ندهي. انتقاد هم دليل بر اين است كه ما آزاد هستيم. پشيماني، انتقاد.

3- گاهي آدم شك مي‌كند اين كار را انجام بدهم، ندهم، همين كه شك مي‌كني پيداست آزاد هستي. مي‌تواني انجام بدهي، مي‌تواني انجام ندهي. وگرنه اگر مجبور بودي، آدم مجبور هيچ وقت شك نمي‌كند، مثلاً كسي كه لرزش دارد، دستش مي‌لرزد، اين هيچ‌وقت شك نمي‌كند. دستم را بلرزانم يا نلرزانم؟ دست تو نيست. آدمي كه مجبور است، شك نمي‌كند. اينكه مي‌گويي: دستم را بزنم، نزنم، پيداست مي‌تواني بزني، مي‌تواني نزني. اين هم يك دليل.

4- مردم بچه‌شان را نزد استاد مي‌فرستند براي ادب يا تربيت يا نه؟ مي‌گوييم: بله. مي‌گويد: همين پيداست كه بچه مي‌تواند خوب شود، مي‌تواند بد شود، مي‌گوييم: بفرست يك مدرسه‌اي كه خوب تربيت شود. پس چهار تا دليل داريم براي اينكه انسان آزاد است. مي‌شود به جاي اينكه من بگويم، شما بگوييد.

دليل اول چه بود؟ پشيماني، همين كه پشيمان مي‌شوي پيداست كه آزاد هستي. مي‌توانستي انجام ندهي.

2- دليل دوم، انتقاد؛ همين كه انتقاد كردي اين كار يعني چه؟ مي‌توانستي انجام ندهي.

3- همين كه شك داري اين كار را بكني يا نكني، پيداست مي‌تواني انجام بدهي، مي‌تواني انجام ندهي،

4- ادب، همين كه بچه‌ات را نزد يك استاد خوب مي‌فرستي، يعني مي‌تواند بچه خوب شود، مي‌تواند بد شود. مي‌گويي: بفرستيم يك جايي كه او خوب دربيايد.

اينها دليل‌هايي است كه فطري است. دليل عقلي هم داريم نمي‌گويم. دليل قرآني هم داريم نمي‌گويم. دليل ملموس!

نكته‌ي ديگر؛ گناه يك جاذبه و يك شيريني دارد. و لذا مي‌گويد: «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَه‏» (انعام/120)، «وَ ذَرُوا» يعني رهايش كن. يعني مچت را گرفته و نمي‌گذارد. مي‌چسبد به تو، گناه به آدم مي‌چسبد. انسان بايد يك اراده داشته باشد. قرآن مي‌گويد: به آدم گفتيم گياه را نخور، خورد، براي اينكه اراده‌اش شل بود. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) آدم عزم نداشت. يعني اراده‌اش شل بود.

6- اضطرار، عامل رفع حرمت

مسأله‌ي ديگر گاهي وقت‌ها مي‌گويي: آقا مجبور بودم. گاهي آدم يك گناهي مي‌كند، مجبور است. اگر يك جايي هم يك گناهي است كه مجبور است، بايد به مقدار جبرت بخوري. مثلاً گوشت خوك حرام است. قرآن بخوانم، قرآن چهار مرتبه گفته: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ» (مائده/3) مرده خوري حرام است. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّم‏» خوردن خون حرام است. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ» گوشت خوك حرام است. بعد مي‌گويد: «فَمَنِ اضْطُرَّ» (مائده/3) هركس مضطر شد، بخورد. اضطرار يعني چه؟ يعني يك جايي گير كردم اگر گوشت خوك نخورم، مي‌ميرم. آنجا به مقداري كه نمي‌ميري بايد بخوري. اوه خوب حالا كه ما فعلاً مضطر هستيم. پس يك كبابي از گوشت خوك درست كنيم. به مقدار اضطرار، ولذا قرآن مي‌فرمايد: «غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ» (بقره/173) يعني اگر گفتند: مضطر اين كار را مي‌كني، به مقدار «غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ».

حالا يك خانمي مي‌خواهد آمپول بزند. دست مرد به دست زن بخورد حرام است. مي‌گويد: آمپول زن، زن نيست؟ مي‌گويد: نه. مي‌گويد: خوب من كه دارم از درد مي ميرم. پس يك مرد بيايد بزند. حالا اينجا مضطر است كه يك مرد به اين خانم آمپول بزند. حالا مضطر است يعني چقدر؟ اين خانم تمام دستش را بالا مي‌كند. بابا شما دو سانت در دو سانت. همين مقداري كه مي‌خواهد آمپول بزند نشان دكتر بدهيد. اين قشنگ مي‌زند تا بالا. اينها ديگر پيداست كه يك وقت هم اگر يك جايي مجبور شد، به مقدار رفع اضطرار. يك جايي ممكن است انسان به يك گناهي چون چاره‌اي نيست مرتكب گناه مي‌شود و خدا هم مي‌بخشد. وقت اضطرار را خدا مي‌بخشد. مضطر هستم. اما به مقدار رفع اضطرار.

دختر در آب افتاده، شما هم نامحرم هستي. بپر او را نجات بده. اضطرار حلال است. اما ديگر وقتي نجاتش دادي در بغلش نگير. يك خرده همينطور نگهش هم بدار. او را گرفتي، كنارش بگذار. (خنده حضار) اينها گاهي وقت‌ها، عرض كنم به حضور جنابعالي كه ...

يك كسي همراه من بود در قم، گفتم: من گرسنه نيستم. چون مهمان من هستي، بفرماييد كبابي غذا بخوريد. پولش را من مي‌دهم. اين هم رفت، برگشت، يك پول سنگيني از ما خواست. گفتم: ببخشيد چه خوردي؟ گفت: كباب! گفتم: چند تا سيخ، گفت: يازده تا سيخ! گفتم: والله آدم زنده دو تا سيخ مي‌خورد. اگر صبحانه نخورده باشد و خيلي گرسنه باشد، سه تا. نه بگو: چهار تا! آخر يازده تا سيخ، كاه از خودت نبود، كاهدان كه از خودت بود. گفتم: من پول دو سه تا را بيشتر نمي‌دهم. گفت: آخر تو گفتي: پولش با من. گفتم: آخر من گفتم: به مقدار مهماني عادي.

ما گاهي وقت‌ها اگر مضطر هم شديم يك بچه‌اي در آب افتاده نجاتش مي‌دهيم، مضطر شديم حالا مثلاً يك جايي يك گناهي كنيم، به مقدار رفع اضطرار. آن مقداري كه شما جانت را نجات مي‌دهد، مثلاً بيست گرم، سي گرم، پنجاه گرم، گوشت خوك است. اين هم يك مسأله!

7- نقش گناه، در تغيير فكر و عقيده

مسأله‌ي ديگر در جلسه‌ي قبل يك آيه گفتم، در اين جلسه هم يك آيه مي‌گويم. گناه ديد آدم را عوض مي‌كند. ولذا مي‌گويد: «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُم‏» (انعام/110) «اَفئدة» فؤاد، قلب است. قلب را برمي‌گردانيم. يعني گناه باعث مي‌شود كه آدم فكرش عوض شود. يك كسي گناهكار است. روزهاي اول شما او را بد مي‌دانستي. يك بستني به تو مي‌دهد، يك شامي، ناهاري به تو مي‌دهد. يك هديه‌اي به تو مي‌دهد، اصلاً ديگر اين را بيشتر از هر آدم عادلي دوستش داري. مي‌گويد: بهترين رفيقت كيست؟ مي‌گويي: همين! بابا شما يك مدتي قبل مي‌گفتي: اين آدم گناهكاري است. دو تا سور به تو داد عوض شدي. مواظب باشيم اگر يك كسي را بد مي‌دانيم خودمان را با پول نفروشيم.

مسأله‌ي ديگر، گاهي مي‌گويد:

آقا ما نهي از منكر كنيم فايده‌اي ندارد.گوش كه نمي‌دهد! گوش ندهد. حالش كه گرفته مي‌شود.

يك كسي چاه مي‌كند، گفتند: آقا نَكن. به آب نمي‌رسد، اين زمين آب ندارد. گفت: براي صاحبش آب ندارد، براي من كه نان دارد. من كلنگ مي‌زنم پول مي‌گيريم، مي‌خواهد آب داشته باشد... ممكن است شما بگويي: خانم، برادر! اين كار خلاف است انجام نده. ولي گوش نمي‌دهد. گوش نمي‌دهد اما حالش گرفته مي‌شود. شما به من مي‌گويي: لباست كثيف است. من گوش نمي‌دهم، مي‌گويم: نه، با همين لباس هستم. آقاي قرائتي لباست كثيف است. آقاي قرائتي لباست كثيف است. اگر سي نفر گفتند، حال من گرفته مي‌شود. بگوييد كه لااقل گناهكار با خيال راحت گناه نكند... حالش را بگيريد. اين حال گرفتن يك كاري است. گاهي بايد حال طرف را گرفت.

كفتر پران، پشت بام رفت كفتر پراني كند. همسايه گفت: بابا در خانه‌ي من زن و بچه است. اينجا بالاخره يا الله بگو. گفت: آقا به شما ربطي ندارد، خانه‌ي خودمان است. خانه‌ي شما كه نرفتم. پشت بام خانه‌ي خودم است. مي‌خواهم كفتر پراني كنم. گفت: باشد. اين هم يك طبل برداشت و با يك چوب رفت پشت بام هي ضرب مي‌زد، هي كفترهاي اين را رَم مي‌داد. گفت: آقا نزن! گفت: خانه‌ي خودم است. طبل خودم است، چوب خودم است! گاهي وقت‌ها بايد حال گناهكار را گرفت.

8- اميد بازگشت گنهكاران و كافران

مسأله‌ي ديگر، اگر يك آدمي بد است براي هميشه او را بد ندانيد. ممكن است اين فردا عوض شود. اينكه امروز گناه مي‌كند، ممكن است امروز وضع لقمه‌اش حرام است. ظلم مي‌كند، حجابش، زبانش، فكرش، اصلاً آدم خلافكاري است. اما اين براي هميشه خلافكار است؟ ممكن است اين يك مرتبه عوض شود. ممكن است يك مرتبه عوض شود. ما چه مي‌دانيم قصه چيست؟

فرعون گفت: ساحرهاي درجه يك را جمع كنيد. با سحر و جادو آبروي موسي را بريزند. جمع شدند يك مرتبه معجزه‌ي موسي را ديدند، «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدينَ» (شعرا/46) همه سجده كردند، شب هم شهيد شدند. صبح اول كافر بودند، چاشتي ايمان آوردند، غروب همه شهيد شدند.

ما آدم داريم كه رفت بهشت يك ركعت نماز نخواند. «دخل الجنة و لم يصل ركعة» داريم. بهشت رفت با اينكه يك ركعت نماز نخوانده بود. قصه چيست؟ يك كسي وارد مدينه شد ديد شهر خلوت است. گفت: تعطيل است. چرا خلوت است؟ گفتند: مسلمان‌ها بيرون رفتند، احد كنار مدينه است. رفتند جنگ، گفت: جنگ چيه؟ گفتند: پيغمبر اسلام مبعوث شده، حرف‌هايي داره، كفار مكه هشتاد فرسخ لشگر كشي كردند و به مدينه آمدند، مثلاً كودتا كنند. گفت: بروم ببينم چه مي‌گويند؟ نزد پيغمبر رفت و گفت: حرف حساب شما چيست؟ حرف‌هايش را شنيد و گفت: حق با شماست. گفت: حالا كفار بت پرست آمدند كودتا كنند. اجازه گرفت رفت جبهه شهيد شد.

يعني ساعت هشت وارد مدينه شد. ساعت نه نزد پيغمبر رفت. ساعت ده ايمان آورد، ساعت يازده شهيد شد. اصلاً به نماز نرسيد. چون صبحش مسلمان نبود، ظهرش هم به ظهر نرسيد كه نماز بخواند. آنوقت داريم در تاريخ «دخل الجنة» اين مرد وارد بهشت شد، در حالي كه «لم يصل ركعة». آنوقت آدم‌هايي هم هستند كه هشتاد سال نماز مي‌خوانند، بد عاقبت مي‌ميرند. هشتاد سال، يعني ماشين را تا دم خانه مي‌آورد، يك سفر دو سه هزار كيلومتري را طي مي‌كند. دم دروازه‌ي شهر ماشين را چپ مي‌كند. يك دعا مي‌كنم همه با هم آمين بگوييد.

خدايا به آبروي همه‌ي كساني كه پيش تو آبرو دارند، به همه‌ي ما حسن عاقبت مرحمت بفرما. دعا كه مي‌كنيد ميليوني دعا كنيد. ميلياردي دعا كنيد. مثلاً در نماز نمي‌گويي: «سمع الله لحمدي» مي‌گويي: «سمع الله لمن حمده»! «لمن حمده» به همه دعا مي‌كني. بگو: خدايا ايشان را بيامرز «و من احبك» هركس ايشان را دوست دارد. شما اگر به سيد حسن نصر الله دعا كني، يك نفر است. اما اگر گفتي: خدايا سيد حسن نصر الله و همه‌ي هوادارانش، تا گفتي: هوادارانش، يعني صد ميليون عرب و عجم! هوادارانش، خدايا ايشان را بيامرز و همه‌ي شاگردهايش، خوب يك استاد دانشگاه است، هزارها شاگرد دارد. دعا كه مي‌كنيد بالاي ميليون دعا كنيد. نوشته‌هايتان را در اختيار ديگران بگذاريد.

ما آدم داريم شعرش را به يك شاعر ديگر نمي‌دهد. وقتي دعا مي‌كنيد به همه دعا كنيد. نگو: خدايا يك داماد خوب قسمت من كن. يك عروس خوب قسمت بچه‌ي من كن. بگو: خدايا، به همه‌ي بي‌همسرها، همسر خوب بده. بگو: همه، چرا مي‌گوييد: من؟ خدا خواسته باشد بدهد، تو چرا تنگ مي‌گيري. اين يك مسأله‌ي مهمي است.

بعضي‌ها هستند در جامعه يك كسي نهي از منكر مي‌كند. مي‌گويند: آقا چه كارش داري؟ ولش كن! عيسي به دين خود، موسي به دين خود! اين حرف عيسي به دين خود و موسي به دين خود ضد قرآن است! قرآن گفته: بايد ما امر به معروف كنيم. كلمه‌ي عيسي به دين خود، موسي به دين خود غلط است. غلط است، غلط است! ما بايد در تلويزيون يك بحثي كنيم، غلط‌هايي كه در جامعه‌ي ما جا افتاده است، هرچه را بدانيم بهتر از اين است كه ندانيم. اين شعار غلطي است. شما اگر بداني عيب من چيه، پاي تلويزيون مي‌نشيني؟ من اگر عيب شما را بدانم ديگر به شما سلام مي‌كنم؟ يعني چه آدم هرچه را بداند بهتر از آن است كه نداند. اين شعار غلط است؟

قرآن مي‌گويد: خيلي چيزها را بداني بد است. «وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُم‏ ْ وَ لا يَنْفَعُهُم‏» (بقره/102) يك شعار مي‌گويند: سيزده نحس است. دروغ است! حضرت علي سيزده رجب به دنيا آمد. كجايش نحس است؟ عطسه كرديم، صبر كن، دروغ است. حديث داريم، عطسه كردي عجله كن. يك سري چيزها... ازدواج حالا وقتش نشده، دروغ است! حالا وقتش شده. حالا وقتش شده. بچه از هفده هجده سالگي، پسر زن مي‌‌خواهد، دختر هم از دوازده، سيزده سالگي شوهر مي‌خواهد. اگر نمي‌گويد: تو از سكوت او سوء استفاده نكن. ولذا اين پسرها به رفيق‌هايشان مي‌گويند: ما زن مي‌خواهيم. فقط به پدر و مادرش نمي‌گويد. دروغ است! خيلي خوب... اشاره مي‌كنند وقت تمام شد.

عرض كردم بحث گناه شناسي داشتيم، منتهي آنها كد داشت. عوامل گناه، موانع گناه، اينها تذكراتي است، كه 170 تا تذكر است، همه مربوط به گناه است ولي كد ندارد. گفتيم: همينطور تذكرات را يكي يكي با هم گفتگو كنيم.

خدايا آنچه گناه از ما بوده به بركت اين ماه همه را ببخش و بيامرز. يك دعاي ديگر. خدايا هرچه شب قدر براي خوب‌ها تعيين كردي چون خوب بودند، به آبروي همان خوب‌ها همه‌ي آنها را براي همه‌ي ما مقدر بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»                    برگرفته از سایت تبیان

علی م بازدید : 69 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

 

متن سخنرانی حجةالاسلام محسن قرائتی

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»


تذكر اول

بعضي گناه‌ها نفتي است و بعضي گناه‌ها بنزيني. نفت و بنزين فرقش اين است. نفت را بايد كبريت را بغلش بياندازي تا بسوزد. بنزين لازم نيست بغلش باشد. از دور هم آتش مي‌گيرد. يك سري گناه‌ها از دور شروع به آتش گرفتن مي‌كند. و لذا گفته: «لا تَقْرَبُوا» (نساء/43) يعني نزديكش نرو، چون اگر نزديكش رفتي ديگر افتادن درونش دست شما نيست. از اول نزديكش نرو. ولذا گاهي گناه‌ها را مي‌گويد: اين كار را نكن. «لا تَقُولُوا» (بقره/104) اين حرف را نزن. گاهي مي‌گويد: «لا تَقْرَبُوا». نزديكش نرو.

1- رضايت به گناه ديگران، شركت در گناه

تذكر دوم

اگر كسي به گناه كسي راضي باشد شريك است. قرآن بخوانم. قرآن مي‌فرمايد كه: «قَتَلْتُم‏» (بقره/72) شما پيغمبرها را كشتيد، به چه كسي مي‌گويد؟ به يهودي‌هاي زمان پيغمبر. و حال آنكه يهودي‌هاي زمان پيغمبر، پيغمبري را نكشتند. اجداد اينها پيغمبر را كشته بودند. منتهي چون اجداد كشتند و اينها هم راضي بودند، كسي كه راضي باشد به فعل كسي، در گناه او شريك است. مواظب باشيد شريك در گناه نباشيد. حديث داريم روز قيامت يك قطره خون به انساني مي‌چكد. يك قطره! اين چيه؟ مي‌گويند: فلاني را به ناحق كشتند و تو هم در يك قطره‌ي آن شريك هستي. آيه‌ي قرآن بخوانم.

ناقه‌ي صالح، شتر حضرت صالح را يك نفر كشت. ولي قرآن نمي‌گويد: «عِقِر»، مي‌گويد: «عقِروها» يعني دسته جمعي كشتند. اين يك نفر بود، چرا مي‌گويي: «عقروها». يكي كشت چرا مي‌گويي همه با هم كشتند؟ امام مي‌گويد: يكي كشت و باقي‌ها هم راضي بودند.

يكي ديگر بگويم. حضرت علي، اميرالمؤمنين را يك نفر كشت، ولي شب نوزدهم مي‌گويند: صد مرتبه بگو، اللهم العن قتلة اميرالمؤمنين. با اينكه «قَتَلَة» يعني قاتلين. يك قاتل بيشتر نداشت، ابن ملجم بود. نمي‌گويد: «اللهم العن قاتل» مي‌گويد: «قَتَلة» يعني جمع قاتل‌ها. چون ديگران هم راضي بودند.

در زيارت امام حسين هم داريم «لعن الله من قتلك» حسين جان، خدا لعنت كند كسي را كه تو كشت. بعد مي‌گويد: «وَ لَعَنَ اللَّهُ» خدا لعنت كند «أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ» شنيد، «فَرَضِيَتْ بِه‏» (تهذيب/ج6/ص113) مواظب باشيم بعضي گناهان را نبايد از نزديكش برويم. بعضي گناه‌ها را راضي هم باشيم، اين تذكر دوم.

تذكر سوم

گناهي كه آدم با علم و عمد انجام مي‌دهد خطرش بيشتر است. قرآن مي‌فرمايد كه: «يُحَرِّفُونَهُ» كتاب آسماني را تحريف كردند، «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (بقره/75) «عَقَلُوهُ» يعني تعقل داشت. حواسش پرت نبود. «وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» مي‌دانستند.

در قرآن يك سري آيه داريم مي‌گويد: «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون‏» (بقره/42) خودتان هم مي‌دانيد. اينكه انسان آگاهانه يك گناهي را كند، يكوقت سوار دوچرخه است، تنه‌اش به يك كسي مي‌خورد. بعد مي‌گويد: مي‌فهمي كه بود؟ اين علامه طباطبايي بود. مي‌گويد: خوب ببخشيد نمي‌دانستم. اين قابل بخشش است. يكبار مي‌گويد: اين علامه طباطبايي است. هيچ نگو بروم با دوچرخه به او بزنم!! گناه آگاهانه خطرش بيشتر است. اين هم يك نكته.

2- عاقبت به خيري، با دوري از گناه

مسأله‌ي ديگر عاقبت بخيري دست خودمان است يا دست خداست؟ يك آيه داريم در قرآن كه مي‌گويد: عاقبت بخيري دست خودت است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (بقره/132) پيغمبر به پسرهايش سفارش كرد نميريد مگر كه در حال ايمان باشيد، پيداست اينكه مي‌گويد: نميريد، مگر اينكه در حال ايمان باشيد، پيداست ايمان دست خودمان است. چه كنيم ايمان ما خوب باشد؟ بماند؟

من جوان بودم، شايد بيست سالم بود. حدود 45، 46 سال پيش. حدود 50 سال پيش. طلبه‌ي جواني بودم رفتم اصفهان براي اولين بار گردش. خوب كاشان هم به اصفهان نزديك است. يك عالمي بود به نام حاج آقا رحيم ارباب. از علماي درجه يك اصفهان بود. ما هم يك طلبه‌ي نويي بوديم خدمت ايشان رفتيم. از او پرسيديم آقا آدم خوش عاقبت مي‌شود يا بد عاقبت دليلش چيست؟ايشان يك خرده فكر كرد و گفت: بلند شويد اين كتاب را بياوريد. آورديم و يك حديث را آورد و گفت: اگر كسي گناه كند بگويد اين كه چيزي نيست، ديگر اين را خدا نمي‌بخشد. گناه را كوچك نشماريد.

يكي از عوامل بد عاقبتي اين است كه چون آدم گناه مي‌كند از آن طرف هم مي‌گويد: اينكه چيزي نيست من توبه كنم.

بد نيست اينجا يك سؤالي طرح كنم. مي‌گويند: شما كه مي‌گوييد: امامان معصوم هستند. پس چرا در دعا اينقدر گريه مي‌كردند؟ آدمي كه گناه نكرده چرا گريه مي‌كند؟ چرا مناجات مي‌كند؟ گناه نكردي تو معصوم هستي. جوابش چيست؟ جوابش اين است كه اگر شما با چراغ قوه در اين سالن آمديد، فقط اگر بشكه و كاميون بود مي‌بيني. چون نور چراغ قوه كم است. نور كه كم است فقط بشكه و چيزهاي بزرگ را مي‌بيني. اما اگر پروژكتور انداختي نور قوي انداختي حتي يك ته سيگار هم باشد، يك پر كاه هم باشد پيداست. نور ما چون كم است فقط گناه بزرگ‌ها را مي‌بينيم. تو گناه كردي؟ نه من كه آدم نكشتم. از ديوار خانه‌ي كسي بالا نرفتم. اما اگر نور ايمان زياد باشد يك لحظه غفلت را هم مي‌‌‌گويي گناه است. امامان ما چون نور ايمانشان زياد بود، يك پر كاه هم در زندگي‌شان بود مي‌گفتند: اينجا كثيف است. چون نور قوي است.

يك مثال ديگر، پا دراز كردن گناه نيست. اما من اگر خواستم پايم را دراز كنم در يك جلسه مي‌گويم: معذرت مي‌خواهم، ببخشيد. ببخشيد، معذرت مي‌خواهم. بابا گناه كه نيست. گناه نيست ولي چون براي شما ارزش قائل هستم، همين كاري هم كه گناه نيست، مي‌گويم: ببخشيد. شما در خانه ده تا سرفه كني به هيچكس نمي‌گويي: ببخشيد. اما پشت دوربين تلويزيون تا چنين كرديد، فوري مي‌گوييد: معذرت مي‌خواهم. گناه كه نكرديد. ولي چون حضور شما نزد من ارزش دارد كاري هم كه گناه نيست، نگاه من نگاه گناه است. پس سؤال و جواب!

امامان معصوم چرا اينقدر مي‌گفتند: خدايا مرا ببخش؟ مگر گناهكار بودند كه مي‌گفتند: خدايا ما را ببخش؟

پاسخ: اينها نورشان زياد بود. نور كه زياد است پر كاه را هم نشان مي‌دهد.

2- چون براي خدا ارزشي قائل هستند، هر كاري را در محضر خدا احساس خلاف مي‌كنند.

3- معصوم نبودن همسران و اصحاب پيامبر

مسأله‌ي سوم اين است كه گاهي وقت‌ها در گناه همكاري مي‌كنيم. قرآن يك آيه براي همكاري دارد. دو تا از زن‌هاي پيغمبر در يك شيطنتي همكاري كردند. اين معلوم مي‌شود كه زن پيغمبر معصوم نيست. هركس جزء اصحاب است معصوم نيست. شايد بيش از 50 آيه داشته باشيم، كه اصحاب پيغمبر معصوم نيستند. اشتباه مي‌كنند برادران ما كه فكر مي‌كنند هركسي جز اصحاب پيغمبر است معصوم است. اين همه آيه داريم كه خداوند از منافقين انتقاد كرده شما نفاق داشتيد، شما اينجا چنين كرديد، چقدر قرآن توبيخ مي‌كند اصحاب پيغمبر را. بنابراين اصحاب پيغمبر خوب دارند، بد هم دارند. طبق قرآن، اگر ما كتاب الله هستيم. زن‌هاي پيغمبر هم همه يكدست نبودند. خدا به زنان پيغمبر مي‌گويد: «فان الله...» ترجمه‌هايش را مي‌فهميد. بعضي آيات خيلي آسان است. هركس فارسي هم باشد معنايش را مي‌فهمد.

«فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ» خدا «أَعَدَّ» يعني آماده كرده، «لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً» (احزاب/29) خدا براي خوب‌هاي شما اجر قرار داده است. اين پيداست كه همه‌شان درجه يك نيستند اگر گفتند: به نمره‌ي بيست جايزه مي‌دهم يعني چه؟ يعني همه نمره بيست نيستند. و الا بايد بگويم به همه جايزه مي‌دهم. اينكه خدا در قرآن مي‌گويد: خدا براي خوب‌هايتان پاداش قرار داده است، يعني بعضي‌هايتان هم خوب نيستيد. «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً».

دو تا از زن‌هاي پيغمبر يك توطئه كردند. توطئه هم اين بود. پيغمبر يك چيزي را به يك خانم گفت و گفت: به كسي نگو. گفت: باشد. اين به يك خانم ديگر گفت. آنوقت آيه نازل شد «تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوان‏» (بقره/85) دو تا خانم ها، شما با هم در گناه همفكري كرديد. در گناه همفكري كرديد. «صَغَتْ قُلُوبُكُما» (تحريم/4) شما قلبتان منحرف شد. «تظاهرون» يعني پشت به پشت هم داديد. پشت به پشت هم داديد در چه؟ «بالاثم». يعني گناه. «والعُدوان» ظلم.

4- آثار و عوارض نيت گناه در دنيا

يكي ديگر اينكه فكر گناه، گناه هست يا نه؟ فكر گناه، قيامت گناه ندارد. اما در دنيا كسي كه فكر گناه بكند يك سيلي مي‌خورد. دليل: باغ خوبي‌بود، ميوه‌هايش را به فقرا مي‌دادند. صاحب باغ مرد، باغ ارث رسيد به چند تا پسر. اينها گفتند: ما به فقرا نمي‌دهيم. گفتند: آخر فقرا خبر دارند. مي‌آيند در باغ! گفت: سحر مي‌رويم ميوه‌ها را انبار مي‌كنيم، تا آفتاب بزند كار تمام شده است. اينها نيت كردند به فقرا ندهند، آمدند ديدند باغشان سوخته است. هيچ كاري نكردند، فقط نيت كردند ندهند باغشان سوخت. اين يعني چه؟ يعني اگر نيت بكني در قيامت سيلي نداري اما در دنيا حالت گرفته مي‌شود. اين هم يك نكته! چون اينها 170 مورد است و من خواسته باشم بنويسم، وقتم سر نوشتن مي‌رود و از آن طرف هم مي‌خواهم همه را بگويم. چون حيف است اينها.

مسأله‌ي ديگر؛ داريم كه امام صادق فرمود: چه بسا مؤمني نيت گناه مي‌كند، خدا او را از رزق محروم مي‌كند. چون نيت گناه مي‌كنيم از يك درآمدي، از يك خيري محروم مي‌شويم. پيغمبر فرمود: «موت في طاعة خير من حياة في معصية» ادم بميرد در راه حق، در راه عبادت بهتر از اين است كه زنده باشد ولي در راه معصيت.

مسأله‌ي ديگر. از گناه بدتر، گناهكار مردن است. اگر آدم گناه كند مي‌تواند اين گناه را رفو كند. جبران كنيم، بالاخره حديث داريم اگر ماه رمضان تمام شود و خدا كسي را نبخشد اين پيداست خيلي آدم بدبختي است كه اين همه كنار دريايش برديم، يك آبي به صورتش نريخت. يعني مقصر خودش است.

«يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» (طه/74) قرآن مي‌گويد: مجرم آمد. مي‌توانست، در دنيا بودي يك استغفار مي‌كردي، خدا زود راضي مي‌شود. خيلي خدا زود راضي مي‌شود. هركس هر خلافي بكند، راست بگويد معذرت مي‌خواهم، خدا او را مي‌بخشد. در قيامت اجازه معذرت خواهي نمي‌دهند. عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» (مرسلات/36)، «وَ لا يُؤْذَنُ» يعني به اينها اذن نمي‌دهيم عذرخواهي كنند. مي‌گويد: آقا معذرت! مي‌گويد: خفه شو! در قيامت اجازه‌ي عذرخواهي ندارد. آيه‌ي ديگري داريم كه «لا يَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُم‏» (غافر/52) آنجايي هم كه معذرت خواهي مي‌كنند، معذرتشان فايده‌اي ندارد.

5- لطف و رحمت الهي در بخشش بندگان

در قيامت عذرخواهي فايده‌اي ندارد. اما در دنيا خدا زود راضي مي‌شود. هركس هر گناهي كرده بگويد: خدايا معذرت مي‌خواهم. در دعاي كميل مي‌گويد: «يا سريع الرضا» خدا زود راضي مي‌شود.

چيزهايي كه از خودش است، خودش گران مي‌خرد. آدم تعجب مي‌كند. ما كه نماز مي‌خوانيم، آبش از كيست؟ توانش از كيست؟ حافظه‌اش از كيست؟ علمش از كيست؟ قبولي‌اش از كيست؟ از ايمان گرفته تا آب و قوت و همه چيزهايي كه هست. در عين حال مي‌گويد: خودم مي‌خرم. مثل پدري كه بلا تشبيه مي‌گويد: اين زمين را بگير. اين هم آهن، اين هم آجر، اين هم سيمان، اين هم پول بنايي، اين هم شيشه، همه چيزهايش را خودم به تو مي‌دهم. خانه را ساختي؟ حالا مي‌گويد: خودم از تو گران مي‌خرم. ده برابر مردم مي‌خرم، آنوقت ما از خدا امكانات مي‌گيريم، چشم و گوش و استعداد و هوش و تخصص و همه‌ي نعمت‌ها را از خدا مي‌گيريم، مي‌گوييم: نه مي خواهيم مردم راضي باشند. كاري به رضاي خدا ندارم. مردم راضي باشند. امكانات را از خدا مي‌گيريم. خانه كه ساختيم به ديگران مي‌فروشيم. هرچه هم خدا مي‌گويد: بابا به خودم بفروش، ده برابر! پسرجون تو خودت از من هستي. زمين از من است، همه امكانات براي من است، حالا هم كه ساختي من ده برابر ديگران مي‌خرم. مي‌گوييم: نه، من مي‌خواهم به ديگران بفروشم.

خدا هم زود راضي مي‌شود. خيلي زود راضي مي‌شود. هيچ‌كس نبايد احساس يأس كند. از گناهان كبيره اين است كه آدم بگويد كه: من را خدا نمي‌بخشد.

يك نفر پرده‌ي كعبه را گرفته بود مي‌گفت: اي خدا، مرا ببخش! بعد مي‌گفت: مي‌دانم نمي‌بخشي. گفتند: اين چه حرفي است؟ گفت: آخر شما نمي‌دانيد كه من چه جنايتي كردم؟ گفتند: چه كردي؟ گفت: من جزء لشگر يزيد رفتم كربلا امام حسين را بكشم. حضرت فرمود: يأس تو گناهش از كربلا رفتن تو بيشتر است.

در يك كلمه بگويم. بسم الله الرحمن الرحيم. اسلام بن بست ندارد! تكرار مي‌كنم اسلام بن بست ندارد!! حتي زليخا كه همه درها را بست، يك دري نبود كه آدم با لگد باز كند. همه درها را بست. نمي‌گويد: «غَلَّقَ» مي‌گويد: «غَلَّقَتِ الْأَبْواب‏» (يوسف/23) «غَلّقَ» يعني بست، «غَلَّقَ» يعني سفت بست. نمي‌گويد: «غَلَّقَ الْباب» مي‌گويد: «غَلَّقَتِ الْأَبْواب‏». يعني همه‌ي درها را بست، سفت هم بست. به كنيزهايش هم نگفت: ببنديد. آخر زليخا زن شاه بود. مي‌توانست به كنيزها بگويد: درها را ببنديد. خودش بست كه خاطرش جمع باشد. 1- خودش بست، 2- همه درها را بست. 3- سفت بست، ولي اگر اين زليخا عقب من مي‌دود، من بايد بدوم. كجا مي‌دوي؟ درها بسته است. مي‌گويد: به سمت در بسته مي‌دوم. تو چه مي‌داني؟ يكوقت مي‌بيني در باز شد... اگر دري بسته هست، به سراغ در بسته هم برويم.

ما خيلي وقت‌ها تصميم مي‌گيريم، خدا نمي‌خواهد و چيز ديگر مي‌شود. خيلي وقت‌ها تصميم نمي‌گيريم، چيز ديگر مي‌شود.

6- اقرار به گناه، در درگاه الهي

اقرار به گناه

خدا به موسي گفت: موسي يك شكري كه حق من است انجام بده.‏ موسي گفت: من، نمي‌توانم. گفت: من همين را مي‌خواهم. همين را مي‌خواهم كه تو بگويي: نمي‌توانم. اقرار كنيد كه نمي‌توانيد شكر كنيد. واقعاً نمي‌توانيم. حالا سعدي كه مرد حكيمي بوده به عقلش رسيده كه در هر نفسي دو نعمت موجود است. چون فرو مي‌رود ممد حيات است، چون برمي‌گردد مفرح ذات است. پس در هر نفسي دو نعمت موجود است. خوب اين سعدي بيش از اين فكرش نرسيده است.

امام صادق چه مي‌گويد؟ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «في كل نفس آلاف نعمة» در هر نفسي دو نعمت نيست، هزارها نعمت است. يعني اين نفسي كه ما مي‌كشيم شايد بند به كره‌ي مريخ هم باشد. به فلان كهكشان هم بند باشد. شايد بند به نهنگ‌هاي دريا هم باشد. اين نهنگ‌هاي دريا اگر ماهي مرده‌ها را نخورند، آب دريا بد بو شود تنفس براي ما مشكل است. نهنگ‌ها هستند كه ماهي مرده‌ها و حيوان‌هاي مرده‌ي دريايي را مي‌بلعند، آب دريا پاك مي‌شود، آنوقت آب دريا پاك كه شد مي‌توانيم كنار دريا نفس بكشيم.

همين امروز صبح نهنگ‌ها اعتصاب كنند. بگويند: ما ديگر گوشت مرده نمي‌خوريم. گوشت زنده! از فردا گوشت زنده، ما ديگر مرده خور نيستيم. اگر حيوان‌هاي دريايي خورده نشوند، آب دريا براي تنفس ما مشكل است. هر برگي بايد براي ما اكسيژن بسازد. ما اكسيژن را مي‌گيريم كربن مي‌دهيم آن كربن را بايد اكسيژن كند وگرنه اگر برگ‌ها هم مثل ما باشند. اصلاً يك نعمت‌هايي كه در عمرمان فكرش را نكرديم. در عمرمان فكرش را نكرديم.

اگر پدر و مادر ما، ما را دوست نمي‌داشت چه مي‌شد؟ اگر اين آب تلخ مي‌شد به چه كسي تلگراف مي‌كرديم؟ بگذاريد قرآن بخوانم. «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» (واقعه/70) عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. بخواهيم آب را تلخ مي‌كنيم. به چه كسي تلگراف مي‌كني شيرينش كن؟ «لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا» (واقعه/65) بخواهيم درخت‌ها را خشك نگه مي‌داريم. به چه كسي تلگراف مي‌كني سبزش كن؟ «وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْك» (اسراء/86)‏ بخواهيم وحي را قطع مي‌كنيم. پيغمبر چه مي‌كند؟ سؤال مي‌كنند جواب نداريد بدهيد.

«نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْض‏» (سبأ/9) اگر بخواهيم زمين را مي‌لرزانيم. هرچه راه بروي بيفتي. هي بلند مي‌شوي راه بروي، سرت گيج مي‌رود مي‌افتي. اگر بخواهيم زمين را تكان مي‌دهيم. چطور راه مي‌روي؟ اگر حيوان‌هاي اهلي، وحشي شوند، چطور مي‌خواهي جلويش را بگيري؟ صد تا شتر، قوي‌ترين حيوان، بزرگ‌ترين حيوان، افسارش دست يك بچه است. نعمت‌هايي خدا به ما داده است. اين خطوط پيشاني را مي‌بينيد چطور است؟ اينها همه نعمت است. چون هركس عرق مي‌كند اين خطوط پوست پيشاني عرق‌ها را از اين طرف و آن طرف مي‌برد. حالا اگر اين خطوط از اين طرف بود. هركس كار مي‌كرد عرض‌هايش در چشمش مي رفت. چه مشكلي ما داشتيم؟

مسأله‌ي ديگر؛ اينكه به گناه اقرار كنيم. «إِنِّي ظَلَمْت‏» (نمل/44)

«َظلَمْتُ نَفْسي‏» بيننده‌هاي عزيز چند شب از ماه رمضان بيشتر نمانده است. لازم نيست دعاي عربي كنيد. البته واجب است نماز را عربي بخوانيد. اين هم فلسفه دارد. اينكه مي‌گويند: نماز را عربي بخوان، دليل دارد. چون نظم بهتر از بي‌نظمي است. نماز اگر بگويند: هركسي يك چيزي را بخواند، يك نفر نمازش يك دقيقه مي‌كشد يك نفر يك ساعت مي‌كشد. آدم نمي‌فهمد و سر و ته هم ندارد. هركسي يك عبارتي را مي‌گويد، اسلام مثل قطار ريل گذاشته كه كسي پرت نشود. همه يكسان نماز مي‌خوانند. از آيت الله العظمي تا بچه‌ي نه ساله. همه اول نمازشان الله اكبر، آخرش هم السلام عليكم! هفده تا كلمه، بيست تا كلمه، اولش اين، دوم اين، كلمه‌ي سيزدهم، كلمه‌ي چهاردهم، استاندارد است. وگرنه اگر مي‌گفتند: هركسي با هر زباني نماز بخواند، معلوم نيست كه چه مي‌گويد و چقدر طول مي‌كشد و چه معنايي دارد. اين خودش يك كمال است. مثل همه‌ي خلبان‌ها، با هرجاي دنيا بخواهند صحبت كنند بايد انگليسي باشد. اگر غير از اين باشد خوب خلبان از اهواز بلند مي‌شود بايد عربي حرف بزند. مي‌آيد خرم آباد بايد لر شود. برود تبريز بايد ترك شود. اين يك كار ارزشي است كه همه‌ي خلبان‌ها با يك زبان حرف بزنند. همه‌ي مسلمان‌ها چند كلمه‌ي مشترك داشته باشند.

چند شبي از ماه رمضان مانده است، بيننده‌ها پاي تلويزيون هستيد، نكند ماه رمضان تمام شود و شما بخشيده نشويد. يك عزمي، خدا زود راضي مي‌شود. علامت بدبخت اين است كه ماه رمضان تمام شود و انسان بخشيده نشود. رابطه‌ي ما با مسجد رابطه‌ي لحظه‌اي فصلي نبايد باشد. يكي از كلماتي كه من خوشم نمي‌آيد اين كلمه است. مي‌گويند: شبي با قرآن! اين كلمه لغو است. مثل اينكه بگوييم: شبي با اكسيژن! مگر اكسيژن براي يك شب است؟ شبي با اكسيژن يعني چه؟ اين براي خارجي‌ها است كه مي‌گويد: مادرم مرد؟ خيلي خوب يك دقيقه احترام مي‌كنم. به احترام مرگ مادرش يك دقيقه سكوت مي‌كند. يعني احترام مادر يك دقيقه سكوت است؟ قرآن براي يك شب است؟ ما رابطه‌مان با خدا و نماز و مسجد شبي و ساعتي ندارد. غير از اينكه بگوييم: روز دندان پزشكي، روز ماما، روز درختكاري، روز فلان، آنها را طوري نيست، يك روز باشد.

7- راه توبه از غيبت ديگران

خوب اقرار به گناه

منتهي روبروي كسي نه، خدا راضي نيست اگر گناهي كردي به كسي بگويي. راضي نيست به كسي بگويي، حتي اگر غيبت كسي را هم كردي، لازم نيست به او بگويي: حاج آقا من غيبت شما را كردم. غيبت كردي بگو: خدايا من معذرت مي‌خواهم. لازم نيست به او بگويي: آقا من غيبت تو را كردم. چون وقتي مي‌روي به او بگويي بيشتر ناراحت مي‌شود.

خدا رحمت كند، من اين را از آيت الله العظمي گلپايگاني پرسيدم. گفتم: كسي غيبت كسي را كرد بايد به او بگويد؟ گفت: نه! همينطور از خدا عذرخواهي كند. چون وقتي به او مي‌گويي: غيبتت را كردم، طرف ناراحت مي‌شود. نگاه مي‌كند كه چرا غيبت مرا كردي؟ چرا آبروي مرا ريختي؟ گناه اين دو تا مي‌شود. اين هم خيلي قشنگ است.

خدا مي‌گويد: گناه كردي، به احدي نگو. به خودم بگو تو را مي‌بخشم. نمي‌گويد: غافر، مي‌گويد: غفور. غفّار، غافر يعني مي‌بخشد. غفور و غفار يعني حسابي مي‌بخشد. نمي‌گويد: دير مي‌بخشم، «سريع الرضا»، زود هم راضي مي‌شوم. نمي‌گويد: مي‌بخشم. مي‌گويد: همان گناه را تبديل به حسنه هم مي‌توانم بكنم. مثل آب كثيف، آب كثيف كه در باغچه برود مي‌شود گل. آب بدبو در باغچه مي‌رود، آب بدبو مي شود گل خوشبو. خداوند مي‌تواند گناهان را به حسنه تبديل كند. ما داشتيم كه شراب فروشي مسجد شد. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» (فرقان/70)

مسأله‌ي ديگر مؤمن مصونيت از گناه ندارد. بالاخره هركس مؤمن هم باشد لغزش دارد. قرآن از مؤمنين تعريف مي‌كند مي‌گويد: مؤمن است، متقي است، اما گاهي دسته گلي آب داده است. يعني كسي احساس نكند كه اگر يك دسته گل آب داد ديگر نابود است، به درد هيچ كاري نمي‌خورد. من بايد از اين كار بروم. خودش را بازسازي كند. هيچ‌كس مأيوس نباشد.

در مجلس گناه حاضر نشويم. قرآن مي‌گويد: «لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ» (فرقان/72) در مجلس گناه حاضر نشويم. «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» (فرقان/72) يك جايي حرف لغو مي‌زنند با كرامت رد شو. با بزرگواري رد شو. لازم هم نيست بد اخلاقي كني. بگو: آقا اين جلسه‌ي شما من معذور هستم از ايينكه بنشينم. با اجازه، خداحافظ! نشستن در جلسه‌ي گناه.

اگر يك افرادي قمار بازي مي‌كنند. شما نشستي نگاهشان كردي، آن هم كه به قمار نگاه مي كند، نگاه به قمار هم گناه است. مجلس ديگران شراب مي‌خورند. شما در آن سفره بنشيني، نشستن شما هم گناه است ولو ما شراب نخوريم.

گناه آدم را خيالباف مي‌كند. يعني آدم گناهكار اصلاً فكرش چپ مي‌شود. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئات‏» (عنكبوت/4) «سيئة» يعني گناه. «يَعْمَلُونَ السَّيِّئات‏» يعني گناهكار است. آنهايي كه گناهكار هستند، «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ» چنين حساب مي‌كنند، آدم گناهكار خيالباف است. اصلاً چيزها را چيز ديگر مي‌بيند. مثل كسي كه عينك سرخ مي‌گذارد، همه شلغم‌ها را لبو مي‌بيند. يا عينك سبز مي‌گذارد، همه كاه‌ها را علف مي‌بيند. آدم گناهكار چيزها را جور ديگر مي‌بيند. يعني گناه تفكر انسان و بافت انسان را عوض مي‌كند. اين آيه‌‌ي قشنگي است. «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئات‏» يعني كساني كه گناه كردند، پيش خودشان در دنياي خيال يك محاسباتي دارند. واقع نيست، يعني واقع بين نيست. چيز ديگري احساس مي‌كنند.

8- حفظ خود و خانواده، در جامعه‌ي گنهكار

اگر جامعه منحرف است. انحراف جامعه دليل بر گناه كردن من نيست. آيه‌اي در قرآن داريم مي‌گويد: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم‏» (مائده/105) اگر ديدي جامعه فاسد است بايد خودت را حفظ كني. نمي‌تواني بگويي كه خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو. اين كناري تو يك گناه مي‌كند، آن طرفي يك گناه مي‌كند. اگر تمام افراد دور تو هم گناه كردند...

گاهي افرادي مي‌گويند: همه اينطوري هستند من كه نمي‌توانم اينطوري نباشم. چه اشكالي دارد؟

من اندونزي بودم، در بازار بودم ديدم كه يك خانمي آمد و يك مرتبه به ساعتش نگاه كرد و يك سجاده انداخت و در كنار ايستاد به نماز خواندن. يعني متوجه شد نماز نخوانده، حالا هم غروب است، همانجا نماز خواند. هرچه فكر كردم گفتم: آقاي قرائتي تو كه عنوانت رئيس ستاد نماز است، حضرت عباسي راستش را بگو. اگر وسط خيابان متوجه شدي نماز نخواندي، حاضر هستي كنار پياده رو نماز بخواني؟ هرچه فكر كردم ديدم اراده‌ي اين خانم اندونزيايي به مراتب از من بيشتر است. اين خيلي مهم است.

خدا حاج احمد آقا را رحمت كند. مي‌گفت: روزي كه شاه فرار كرد مهم‌ترين روز ما بود. چند صد خبرنگار نوفلوشاتو فرانسه جمع شدند. پاريس، فرانسه! امام آمد روي يك چهارپايه استاد و گفت: بسم الله الرحمن الرحيم. چند جمله كه براي فرار شاه صحبت كرد، يك مرتبه گفت: احمد! گفتم: بله آقا؟! گفت: ظهر شده؟ گفتم: بله. الآن اول وقت است. تا گفتم: الآن اول وقت است، اصلاً امام «والسلام عليكم» نگفت. پايين آمد رفت. خبرنگارها گفتند: آقا، شما داشتي صحبت مي كردي. اينها صحبت‌هاي شما را همين الآن به كره‌ي زمين مخابره مي‌كنند. شما داري با كره زمين حرف مي‌زني. گفت: ولش كن كره‌ي زمين را! نماز!!! اين براي ما درس است. يك چنين امامي داشتيم.

آقاي انصاري مي‌گفت: ساعت‌هاي آخر عمر امام، گاهي امام از حال مي‌رفت، چشم‌هايش را باز مي‌كرد، نگاه مي‌كرد دوباره از حال مي‌رفت. يك بار گفت: آقاي انصاري اگر من خوابم برد، اذان گفتند: مرا بيدار كن. گفتم: چشم! اين را گفت و امام از هوش رفت. صداي اذان بلند شد. رفتم بالاي سر امام هرچه كردم صدايش كنم، دلم نيامد. خوب سرم به دستش، پيرمرد هفتاد، هشتاد ساله، بيمار، گفتم: گفته، گفتم: بگويد، من دلم نمي‌آيد صدايش كنم. ده دقيقه شد يا نشد، امام چشمش را باز كرد. گفت: ظهر شد؟! گفتم: بله، آقا ده دقيقه پيش ظهر شد. گفت: مگر نگفتم: مرا اول اذن بيدار كن؟ ناراحتم از اول عمرم تا الآن نمازم را اول وقت خواندم. چرا روز آخر ده دقيقه دير شد؟ ببينيد ما اينها را داشتيم. اينها مي‌توانند مملكت را اداره كنند. اين كشتي انقلاب را به سامان برسانند. آدمي كه مي‌گويد: دختر عمويم گفت من هم رويم نشد. پسر دايي‌ام گفت، من هم رويم نشد. آخر شريكم گفت، من رويم نشد. آقا الآن وقت نماز است، ده دقيقه بازار تعطيل! اگر خدا رازق است، رزق من را ده دقيقه ديگر هم مي‌تواند برساند. يك ساعت ديگر هم مي‌تواند برساند.

به يك كسي گفتند: چرا به فكر آينده بچه‌هايت نيستي؟ گفت: اگر بچه‌هايم خوب هستند، خدا بنده‌ي خوبش را گرسنه نمي‌گذارد. اگر هم بد هستند، به من چه كه حمالي كنم براي اينكه بچه‌هاي من خوش باشند؟ من جان بكنم براي اينكه بچه‌هاي نااهل من خوش باشند؟ اگر خوب هستند كه خدا بنده‌ي خوبش را رها نمي‌كند. البته معناي اين حرف اين نيست كه آدم به بچه‌هايش فكر نكند. ما بايد فكر آينده‌ي بچه‌هايمان باشيم اما نه به قيمتي كه از حلال و حرام و راست و دروغ و فحش و گريه و نفرين و يعني خودمان را به آب و آتش بزنيم براي اينكه زندگي اينها مرفه باشد. به مقدار معقول تلاش مي‌كنيم، به فكر بچه‌هايمان هم هستيم. برنامه ريزي هم مي‌كنيم. يك چيزي براي بچه‌هايمان ذخيره كنيم. بچه‌هاي ما به گدايي نيفتند. اما معنايش اين نيست كه از حق و ناحق و اينها، مي‌گويند... حرفم تمام نشد.

خيلي خوب وقت تمام شد. اينها يك 170، 180 نكته راجع به گناه است. كه من فكر كردم اين جلسات آخر ماه رمضان را اينها را تند تند بخوانم كه بلكه انشاءالله يك تذكراتي باشد.

يك دعا مي‌كنم، خدايا به آبروي كساني كه گناه نكرده‌اند، وقت گناه خودشان را حفظ كردند و نزد خدا آبرو دارند، همه‌ي گناهان همه‌ي ما را ببخش و بيامرز. هر كدام از گناهان قابل جبران است به ما توفيق جبران مرحمت بفرما. هركدام قابل جبران نيست، خودت با فضل خودت گناهان ما را ببخش. اموات ما را هم ببخش. اگر تا اين مقدار كه از ماه رمضان كه براي بيننده‌ها پاي تلويزيون گذشته است، گذشته‌ي ماه رمضان چيزي دست ما نيامده به خاطر عيب‌ها، لغزش‌ها، اين مقداري از ماه رمضان مانده ما را محروم نكن. نسل ما را تا آخر تاريخ بهترين مؤمنين و مؤمنات قرار بده. يك تقواي قوي كه وقت گناه بتواند ما را كنترل كند به همه‌ي ما مرحمت بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضي بفرما.

«اللهم صل علي محمد و آل محمد»

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»                        برگرفته از سایت تبیان

علی م بازدید : 79 سه شنبه 25 تیر 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحيم

متن سخنرانی : حجةالاسلام محسن قرائتی
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

عزيزان زمان پخش شب بيست و سوم ماه رمضان است. شب بيست و سوم، خيلي زورش بيش از شب نوزدهم و بيست و يكم است. به احتمال قوي شب بيست و سوم شب قدر است. چون كسي آمد خدمت حضرت گفت: خانه‌‌ي ما در روستا است، من نمي‌توانم بيايم شهر مدينه و در مسجد بيايم. دو شب نمي‌توانم. يك شب را بگو. امام ديد التماس مي‌كند، گفت: خوب اگر نمي‌تواني بيايي، شب بيست و سوم بيا. شب بيست وسوم اعمالي دارد مثل خواندن سوره‌ي روم و عنكبوت، شبهاي ديگر ندارد. شب بيست و سوم دو تا غسل دارد. سر شب و آخر شب. اينكه شب قدر را مي‌گويند: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» (قدر/3) شب قدر از هزار ماه بهتر است، يعني از هشتادو چند سال بهتر است. اين شب بيست و سوم احتمال قوي هست. من هم امشب مي‌خواهم بحث دعا را بكنم. انشاءالله!

1- دعا، مكتب انسان ساز

دعا يك مكتب است. چطور؟ در دعا انسان با چند چيز رابطه پيدا مي‌كند. رابطه با خدا، چون در دعا دائم مي‌گوييم: الهي الهي! يا رب، يا رب! رابطه با صفات خدا؛ يا علي، يا عظيم، «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَه‏» (بحارالانوار/ج95/ص390)، «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْه‏» توجه به خدا و توجه به صفات خدا.

ياد نعمت‌هاي خدا، «انت الذي»، «انت الذي». تو بودي كه به من نعمت وجود دادي. مي‌شد ما نباشيم. در بودها جماد نيستيم. گياه نيستيم. حيوان نيستيم. انسان هستيم. در انسان‌ها مسلمان هستيم. در مسلمان‌ها به قرآن و اهل بيت علاقه داريم. در علاقه‌مندان به اهل بيت زنده هستيم. در زنده‌ها شب قدر را درك كرديم. عقل داريم، حافظه داريم، از بدي بدمان مي‌آيد. ولو كار بدي از ما سر مي‌زند. ولي خودمان از كار بد، بدمان مي‌آيد. اين يك نعمت است. عقل داريم، حلال زاده هستيم. فطرت داريم، سواد داريم، بيان داريم. خوب‌ها را دوست داريم. مي‌شد ما طوري باشيم كه از خوب‌ها بدمان بيايد. از بد‌ها خوشمان بيايد مي‌شد آدم اينطور باشد. توجه به ياد نعمت‌هاي خدا.

انس با بي‌نهايت، من تنها نيستم. يك كسي كه دعا مي‌كند احساس كند با خالق هستي حرف مي‌زند. من تنها نيستم، من تو را دارم. امام حسين مي‌گويد: خدايا، هركس تو را دارد، چه ندارد؟ نصفش را من مي‌گويم، نصفش را شما بگوييد. هركس تو را دارد چه ندارد. و هركس تو را ندارد چه دارد؟! «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك‏» (بحارالانوار/ج95/ص226) اين شمردن نعمت‌ها، عشق ما را به خدا زياد مي‌كند.........

علی م بازدید : 94 دوشنبه 24 تیر 1392 نظرات (0)

روزه آنست كه انسان براي انجام فرمان خدا و به قصد قربت از اذان صبح تا مغرب شرعي از چيزهايي كه روزه را باطل مي كند خودداري نمايد. 

 

روزه با شرايط زير بر افراد واجب مي گردد:

 

1- بالغ باشد

 

2- عاقل باشد

 

3- برايش ضرر نداشته باشد

 

4- بيهوش نباشد

 

5- مسافر نباشد... و موارد ديگر (به رساله مراجعه شود)

 

 

 مبطلات روزه

نه چيز روزه را باطل مي كند كه برخي از آنها عبارتند از:

 

 

 1- خوردن و آشاميدن

اگر روزه دار عمداً چيزي را بخورد يا بياشامد روزه اش باطل مي گردد چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد (مانند نان و آب ) و چه معمول نباشد (مانند خاك و برگ ) اگر چه كم يا زياد باشد روزه را باطل مي كند و در صورتي كه سهواً چيزي بخورد يا بياشامد روزه اش باطل نمي گردد ولي اگر متوجه شد بايد فوراً خودداري نموده و در صورتي كه چيزي در دهان دارد خارج نمايد.

 

 2- دروغ بستن به خدا و پيامبر (ص )

اگر روزه دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها به خدا و پيامبر (ص ) و به ائمه اطهار و حضرت زهرا (س ) عمداً نسبت دروغ بدهد اگر چه فوراً بگويد دروغ گفته يا توبه كند، روزه او باطل است و در صورتي كه در مورد خبري شك دارد كه از پيامبر (ص ) يا ائمه (ع ) صادر شده يا نه ، اگر از قول گوينده يا كتابي كه در آن ديده نقل كند اشكال ندارد..........

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 71
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 270
  • بازدید کلی : 15,066
  • کدهای اختصاصی
    --------------
    -------------------

    مبین شهرک بهرام